- قلقطار
- یونانی تازی گشته زاگ زرد زاگ شتردندان زاج زرد زاج شتر دندان
معنی قلقطار - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اناردشتی از گیاهان گیاهی است از تیره پروانه واران که بالغ بر 200 گونه دارد و همه متعلق به نواحی حاره زمینند قلقل قلاقل قلاقلا انار دانه دشتی رمان البری انار صحرایی. توضیح دانه این گیاه راحب البلسان و بشام نامند که در تداوی مورد استعمال دارد
نقاش، آنکه بروی برنج و نقره و طلا حکاکی کند، پارچه ای ساده و مازو شده از کرباس و کتان و غیره که بر آن به وسیله قالب و مهر نقوشی تصویر کرده باشند و آن را باشکال پرده سفره رومیزی و غیره در آورند، در همدان تاجریزی پیچ را گویند
کسی که قلب اندود سازد: هر کجا قلبکار دزد بود گر سیاست کنند مزد بود، متقلب
پارچه ای که با آلات چوبی دستی روی آن نقش و نگار چاپ کرده باشند
پارچه ای که با آلت های چوبی دستی روی آن نقش و نگار چاپ کرده باشند
پارسی است و درست آن: بلغار چرمی است پیراسته و خوشبوی
اقلیم، کرانه، ناحیه
واحد اندازه گیری وزن، برابر با حدود صد رطل، مال بسیار، پوست گاو پر از زر، برای مثال به قنطار زر بخش کردن ز گنج / نباشد چو قیراطی از دسترنج (سعدی۱ - ۸۵)
قطرها، ضخامت ها، جانب ها، کرانه ها، اقلیم ها، ناحیه ها، جمع واژۀ قطر
راک گشنی گوسفند پروار گشنی قوچ
بانگ شتر، بانگ کبوتر بانگ شتر کبوتر کبوتر بغدادی: زاغ پاسرخ و تهو باشد و دراج سفید اردهی فاخته و مخلفهای قرقار. (بسحاق اطعمه. استانبول 11)
واحد قیاس وزن
ترکی سپر
جنبش
قلقاس بنگرید به قلقاس گوش فیل
یونانی تازی گشته پیلگوش از گیاهان گوش فیل
جمع لقطه
جمع لقیط، سر راهی ها، جمع لقیط
جمع قطر، گوشه ها، اطراف، جمع قطر، قطره ها، چکه ها
قطرها، باران ها، آنچه بچکد، جمع واژۀ قطر
وسیله ای نقلیه مرکب از چند واگن که بر روی خط آهن قرار دارد و به وسیلۀ لکوموتیو حرکت می کند، ترن
چند حیوان بارکش که آن ها را پشت سر هم ردیف کنند، ردیف
در موسیقی گوشه ای در بیات ترک
چند حیوان بارکش که آن ها را پشت سر هم ردیف کنند، ردیف
در موسیقی گوشه ای در بیات ترک
اطاقهای راه آهن که پشت سر هم حرکت کنند، یک ردیف شتر
جمع لقیط