جدول جو
جدول جو

معنی قلغنج - جستجوی لغت در جدول جو

قلغنج(قَ غَ)
قفل، حلقۀ در. (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، حلقۀ دروازه. (ناظم الاطباء). و رجوع به فرهنگ شعوری ورق 220 (ب) شود
لغت نامه دهخدا
قلغنج
پارسی است غلغنج (قفل وحلقه ّدر)
تصویری از قلغنج
تصویر قلغنج
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قَ غَ)
کج کردن سر میخ نعل اسب. (فرهنگ شعوری ج 2 ورق 220 الف)
لغت نامه دهخدا
(قِ لِ)
دهی است از دهستان بهی بخش بوکان شهرستان مهاباد، واقع در 15هزارگزی جنوب خاوری بوکان و8 هزارگزی خاور شوسۀ بوکان به میاندوآب. این ده کوهستانی و معتدل سالم است. سکنۀ آن 116 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، توتون، حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا