- قلزم
- دریا، حجم بسیار از آب که قسمت وسیعی از زمین را فراگرفته قابل کشتیرانی بوده و به اقیانوس راه داشته باشد، بحر، ژو، زو، راموز، یم، داما
قلزم نگون: کنایه از آسمان در اصل نام دریای سرخ است
معنی قلزم - جستجوی لغت در جدول جو
- قلزم
- فرومایه و ناکس
- قلزم ((قُ زُ))
- رود بزرگ، دریای پرآب
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سرزنش، بانگ کردن، اوباردن اوباریدن، فرومایگی
بایسته
لازمتر
لازم تر، واجب تر، بایسته تر، لازم ترین
کسی که کاری یا امری بر او واجب گردیده، الزام شده
قلزم بنگرید به قلزم
فیرنده خود بزرگ بین، کلانسال
کلک تراشیده خامه تراشیده شورگیاه قاقلی
مجبور بر کردن کاری و مجبور بر اقرار و مغلوب و محکوم، ملزم شدن، مجبور نمودن
خامه
مردم فرومایه، شتر هیچکاره
دو نیمه شدن، قطع شدن، شکسته شدن نی تراشیده را گویند که با آن بنویسند
همدمی همدم گشتن، بایسته گردیدن دارو میانجی
((قَ لَ))
فرهنگ فارسی معین
هر ابزاری که با آن بنویسند، نی تراشیده که با آن بنویسند
قلم به تخم چشم زدن: کنایه از کار نویسندگی یا قلم زنی کردن
قلم به تخم چشم زدن: کنایه از کار نویسندگی یا قلم زنی کردن
هر وسیله ای که با آن بنویسند
خامه، کلک
نویسندگی، شیوۀ نوشتن، سبک
در علم زیست شناسی هریک از استخوان های دست وپای انسان و سایر جانداران
نوع، گونه
شصت وهشتمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۵۲ آیه، نون والقلم
واحد شمارش برخی اشیا
قلم راندن: حکم کردن، رقم زدن، رقم کردن، نوشتن
قلم زدن: نوشتن، نقش کردن، نقاشی کردن، حکاکی کردن
قلم شدن: قطع شدن، بریده شدن
قلم کردن: بریدن، چیزی را به شکل قلم قطع کردن
قلم کشیدن: خط کشیدن، خط زدن، حذف کردن، نادیده گرفتن، بی توجهی کردن
خامه، کلک
نویسندگی، شیوۀ نوشتن، سبک
در علم زیست شناسی هریک از استخوان های دست وپای انسان و سایر جانداران
نوع، گونه
شصت وهشتمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۵۲ آیه، نون والقلم
واحد شمارش برخی اشیا
قلم راندن: حکم کردن، رقم زدن، رقم کردن، نوشتن
قلم زدن: نوشتن، نقش کردن، نقاشی کردن، حکاکی کردن
قلم شدن: قطع شدن، بریده شدن
قلم کردن: بریدن، چیزی را به شکل قلم قطع کردن
قلم کشیدن: خط کشیدن، خط زدن، حذف کردن، نادیده گرفتن، بی توجهی کردن
سرزنش، بانگ کردن، اوباردن اوباریدن، فرومایگی دریای نگون، آسمان
دریا پنج شاخابه، دست بخشنده
در اصل نام دریای سرخ است، کنایه از آسمان، خرگاه سبز، طاق ازرق، چرخ مینا، چتر مینا، چرخ چنبری، رواق زبرجد، دریای اخضر، چرخ مقوّس، طاس آبگون، تشت غربالی، چرخ خضرا، طاق طارم، چرخ مقوّس، چرخ گردان، چرخ خضرا، خرگاه گردان، چرخ کبود، طاق فیروزه، طاق کحلی، طاق خضرا، طارم فیروزه، گنبد طارونی، سقف لاجورد، چرخ مینا، چرخ کبود، رواق کبود، طاس نگون، قبّه خضرا، چرخ اخضر، چرخ آبنوس، طاق نیلوفری، رواق چرخ، طاق لاجوردی، چادر لاجوردی، گنبد کبود، چرخ دولابی، چرخ آبنوس، چرخ دوّار، چتر کحلی، کلّۀ خضرا، طاق مقرنس، طارم اطلس، سقف مینا، چرخ بلند، چرخ چنبری، پردۀ نیلگون، چرخ روان، چتر آبگون، طاس افلاک، چرخ دولابی، چرخ نیلوفری، گنبد لاجوردی، طاق مینا، رواق فلک، چرخ روان، طارم نیلگون، چرخ اخضر، چرخ دوّار، چرخ نیلوفری، کلّۀ نیلوفری، خرگاه مینا، چرخ گردان، رواق نیلگون، چرخ بلند، طارم اخضر