جدول جو
جدول جو

معنی قفلوس - جستجوی لغت در جدول جو

قفلوس
غار است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قالوس
تصویر قالوس
(پسرانه)
نام پیری رومی و پیغام گزار قیصر روم به لهراسب پادشاه کیانی، از شخصیتهای شاهنامه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فلوس
تصویر فلوس
پولک ها، پول های سیاه، پشیز ها، جمع واژۀ فلس، فلس ها، سکه ای رایج در بعضی کشورهای عربی مانند عراق
میوه ای دراز و تیره رنگ که دانه های آن مصرف دارویی دارد، درخت این میوه که گرمسیری، با برگ های بزرگ و گل های زرد رنگ است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قالوس
تصویر قالوس
نوایی از موسیقی قدیم ایرانی، برای مثال بلبل همی سراید چون باربد / قالوس و قفل رومی و جالینوس (عنصری - ۳۳۷)
فرهنگ فارسی عمید
(فُ)
درختی است به ارتفاع 10 تا 15 متر از تیره سبزی آساها که به حالت وحشی در افریقا و هند و برزیل و جزایر آنتیل و مصر و جنوب ایران میروید. برگهایش بزرگ به طول 30 سانتیمتر و شامل 8 تا 16 برگچۀ سبز روشن است. گل آذینش خوشه ای و گلهایش زرد شفاف و میوه اش نیام و دراز است. قسمت مورد استفادۀ این گیاه مغز میوۀ ناشکوفای آن است. میوۀ فلوس به طول 30 تا 40 و گاهی 60 سانتیمتر و به قطر 2 تا 3 سانتیمتر است. پوستۀ خارجیش نسبهً سخت و به رنگ تیره است. بعلاوه در یکی از دو انتهای آن اثر پایۀ مادگی و در انتهای دیگر اثر پایۀ گل باقی میماند. اگر در میوۀ فلوس شکاف طولی ایجاد شودتیغه های متعدد و نازکی در عرض میوه ظاهر میگردد که داخل آن را به حجرات چندی (25 تا 100) تقسیم میکند. در هر یک از این حجرات یک هسته در درون مغز تیره رنگ جای دارد. دانۀ فلوس سخت و شفاف و به رنگ بلوطی است. مغز فلوس طعمی شیرین ولی ناپسند دارد و تنها قسمت مورد استفادۀ میوه است. در مغز فلوس مقداری قند و صمغ و مقداری مواد موسیلاژ موجود است. مغز فلوس ملین ومسهل است و چون مصرفش ناراحتی و عوارض سوء ایجاد نمیکند برای اطفال و اشخاص مسن مناسب است. مغز فلوس جهت مسهل به مقدار 30 تا 60 گرم و جهت لینت به مقدار 18 این مقدار مصرف میشود. بهترین نوع فلوس گونه ای است که در هند و مصر و ایران میروید. خرنوب هندی. خروب هندی. خیارشنبر. خیارچنبر. قثاء هندی. بکبر هندی. شنبر. شنبار. خیارجنبر. خیارشنبرآغاجی. درخت فلوس. خیارشنبه. کرباله. کرواله. املتاس. سیال لاتهی. بگیر. بکبر. چونتور. چیمکانی. چمکانی. (فرهنگ فارسی معین).
- فلوس برزیل، گونه ای فلوس که دارای میوه ای بزرگ به طول 50 تا 80 سانتیمتر و عرضش 9 تا 4 سانتیمتر است. مغزمیوه اش سیاه و طعمش تلخ و نامطبوع می باشد. (فرهنگ فارسی معین)
جمع واژۀ فلس. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به فلس شود، مغز خیارشنبر را گویند که به فلسهای برهم نهاده ماند. (از یادداشت مؤلف) : بگیرند فلوس خیارشنبر و مویز دانه برون کرده. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). اندر شربتی هفت درم سنگ فلوس خیارشنبرو ده درم سنگ ترنگبین بدهند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
لغت نامه دهخدا
(فُ)
معرب از لاتینی پولوس. قاقلی. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
دهی است در ده فرسنگی شهرری. (تاج العروس) (منتهی الارب) (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
غار است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(قُ)
رستنیی باشد که آن را کراث شامی گویند، و آن نوعی از گندناست. (برهان) (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
موضعی بوده در ولایت رستمدار مازندران قریب به شهررویان که در این زمان به نور و کجور معروف است و از ابنیۀ منوچهر بوده، و آن محل را جالوس مینامیده اند و بعد از غلبۀ عرب بر بلاد فارس قالوس معرب آن شده چنانکه کاوس را نیز معرب کرده قابوس گفته اند و غالینوس حکیم را جالینوس کرده اند و نوای قالوسی به جالوس منسوب است و آن نوا را نیز قالوس گفته اند، (آنندراج) (انجمن آرا)، رجوع به چالوس شود
لغت نامه دهخدا
نام یک رومی معروف، (فرهنگ شاهنامه ص 209)، نام سفیر قیصر به دربار لهراسب:
یکی نامور بود قالوس نام
خردمند و بادانش و رای و کام،
فردوسی
لغت نامه دهخدا
نام نوائی و لحنی باشد از موسیقی، (برهان)، موضعی است که نوای قالوسی بدان منسوب است و گاهی نوا را قالوس نیز گویند بحذف یا:
همی تا برزند آواز بلبلها به بستانها
همی تا برزند قالوس خنیاگربه مزمرها،
منوچهری،
گهی چکاوک و گه راهوی و گهی قالوس،
منوچهری،
(از فرهنگ رشیدی ص 1060 و ص 1061 به نقل از حاشیۀ برهان چ معین)، هدایت در انجمن آرا قالوس را همان ’چالوس’ مازندران پنداشته، (حاشیۀ برهان چ معین)
لغت نامه دهخدا
(قُ)
جمع واژۀ قلس به معنی رسن کشتی. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به قلس شود
لغت نامه دهخدا
(رَ سَ)
قفس. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به قفس شود
لغت نامه دهخدا
خر نوب هندی خیار شنبر خیار چنبر از گیاهان لاتینی تازی گشته چیمکانی از گیاهان، جمع فلس، پشیز ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلوس
تصویر قلوس
جمع قلس، ریسمان های ستبر، ریسمان های کشتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قفلوط
تصویر قفلوط
یونانی تازی گشته تره بستانی ازگیاهان کراث بستانی
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته چالوس شهرکی است در مازندران نوایی و لحنی است از موسیقی قدیم: گهی چکاوک و گه راهوی و گه قالوس. (منوچهری)
فرهنگ لغت هوشیار
درختی است به ارتفاع 10 تا 15 متر از تیره سبزی آساها که به حالت وحشی می روید. برگ هایش بزرگ شامل 8 تا 16 برگچه سبز روشن است. گل آذینش خوشه ای و گل هایش زرد شفاف و میوه اش نیام و دراز است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قالوس
تصویر قالوس
نام نوایی از موسیقی قدیم ایران
فرهنگ فارسی معین
اگر بیند فلوس بسیار داشت، دلیل که با کسی خصومت کند. اگر بیند که فلوس داشت، دلیل غم و اندوه است. اگر دید که فلوس از خود جدا نمود، دلیل است از غم برهد - محمد بن سیرین
فرهنگ جامع تعبیر خواب
نوعی مسهل گیاهی
فرهنگ گویش مازندرانی