جدول جو
جدول جو

معنی قفلطه - جستجوی لغت در جدول جو

قفلطه
(رَ)
از دست ربودن: قفلطمن یده قفلطه، از دستش ربود آن را. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رُ)
ربودن. (منتهی الارب). اختطاف: قفطله من بین یدی، اختطفه. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(خَ)
آمیختن. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(قُ لَ)
یکی قفل و آن درختی است حجازی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به قفل شود
لغت نامه دهخدا
(قُ فَ لَ)
آنکه هرچه بشنود یاد دارد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(قَ فَ لَ)
درخت خشک. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به قفله شود
لغت نامه دهخدا