جدول جو
جدول جو

معنی قفعات - جستجوی لغت در جدول جو

قفعات
(قَ فَ)
جمع واژۀ قفعه. (اقرب الموارد). رجوع به قفعه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قطعات
تصویر قطعات
قطعه ها، پاره های چیزی، حصه ها، تکه ها، در علوم ادبی شعری که فقط مصراع های زوج آن هم قافیه باشد، جمع واژۀ قطعه
فرهنگ فارسی عمید
(دُ فَ)
جمع واژۀ دفعه. (ناظم الاطباء). رجوع به دفعه شود
لغت نامه دهخدا
(دَ فَ)
جمع واژۀ دفعه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). بارها. رجوع به دفعه و دفعه شود
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ)
دهی از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع در 50 هزارگزی شمال باختری الیگودرز و 13 هزارگزی باختر شوسۀ شاه زند به ازنا. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. 83 تن سکنه دارد. آب آن از چاه و قنات و محصول آن غلات، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ فَ)
جمع واژۀ قفزه. (اقرب الموارد). رجوع به قفز و قفزه شود
لغت نامه دهخدا
(قَ)
جمع واژۀ قفره. (اقرب الموارد). رجوع به قفره شود
لغت نامه دهخدا
(قِ)
مرد بسیارموی بر روی و تن است. (منتهی الارب). کثیر شعرالوجه والجسد. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(نَ فَ)
جمع واژۀ نفعه. رجوع به نفعه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از دفعات
تصویر دفعات
بارها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قصعات
تصویر قصعات
جمع قصعه، از ریشه پارسی کاسه ها جمع قصعه کاسه ها
فرهنگ لغت هوشیار
جمع قطعه، تکه ها کژارها جمع قطعه. توضیح در عربی بکسر قاف و فتح طاء است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قطعات
تصویر قطعات
((قَ طَ))
جمع قطعه
فرهنگ فارسی معین