جدول جو
جدول جو

معنی قعوطه - جستجوی لغت در جدول جو

قعوطه(رَ ذَ)
ویران ساختن و در هم شکستن: قعوط القوم بیوتهم قعوطه، قوّضوها. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ طَ)
از ’م ق ع ط’، گوهک خبزدوک. (منتهی الارب) (از محیط المحیط) (از اقرب الموارد). سرگینی که جعل می غلتاند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(قُ طَ)
در تکمله به معنی قعموط آمده. (اقرب الموارد). رجوع به قعموط شود، گویک گوی گردان. (منتهی الارب). گویک گوه گردان. (آنندراج). دحروجه الجعل. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(رَ دَ)
باز کردن بنا و ویران ساختن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(قُ عَ طَ)
انثی الحجل. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
بر زمین زدن کسی را. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، ویران ساختن و در هم شکستن. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(قَ دَ)
شتری که شبان برای حاجات خود نگاه دارد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، خرمابن. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(قُ طَ)
گویک خبزدوک. (منتهی الارب). دحروجه الجعل. قعموطه. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(قَ طَ)
یک بار تنگ گرفتن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(قَ طَ)
خنور خرمای بزرگ. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). خنور بزرگ خرما. (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قوطه
تصویر قوطه
گوجه فرنگی از گیاهان سبد بزرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوطه
تصویر قوطه
((طَ یا طِ))
گوجه فرنگی
فرهنگ فارسی معین