جدول جو
جدول جو

معنی قعلوس - جستجوی لغت در جدول جو

قعلوس
غار است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قالوس
تصویر قالوس
(پسرانه)
نام پیری رومی و پیغام گزار قیصر روم به لهراسب پادشاه کیانی، از شخصیتهای شاهنامه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از قالوس
تصویر قالوس
نوایی از موسیقی قدیم ایرانی، برای مثال بلبل همی سراید چون باربد / قالوس و قفل رومی و جالینوس (عنصری - ۳۳۷)
فرهنگ فارسی عمید
(عَ کَ)
از قلعه های بختیهالاکراد است از ناحیۀ ارزن. (از معجم البلدان). قلعه ایست اکراد را. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(عِلْ لَ)
قولنج و درد شکم. (ناظم الاطباء). علّوز. علّوص
لغت نامه دهخدا
(قَ)
دهی است در ده فرسنگی شهرری. (تاج العروس) (منتهی الارب) (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(قُ)
جمع واژۀ قلس به معنی رسن کشتی. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به قلس شود
لغت نامه دهخدا
(قَعْ وَ)
پیر کهن سال. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
نام نوائی و لحنی باشد از موسیقی، (برهان)، موضعی است که نوای قالوسی بدان منسوب است و گاهی نوا را قالوس نیز گویند بحذف یا:
همی تا برزند آواز بلبلها به بستانها
همی تا برزند قالوس خنیاگربه مزمرها،
منوچهری،
گهی چکاوک و گه راهوی و گهی قالوس،
منوچهری،
(از فرهنگ رشیدی ص 1060 و ص 1061 به نقل از حاشیۀ برهان چ معین)، هدایت در انجمن آرا قالوس را همان ’چالوس’ مازندران پنداشته، (حاشیۀ برهان چ معین)
لغت نامه دهخدا
نام یک رومی معروف، (فرهنگ شاهنامه ص 209)، نام سفیر قیصر به دربار لهراسب:
یکی نامور بود قالوس نام
خردمند و بادانش و رای و کام،
فردوسی
لغت نامه دهخدا
موضعی بوده در ولایت رستمدار مازندران قریب به شهررویان که در این زمان به نور و کجور معروف است و از ابنیۀ منوچهر بوده، و آن محل را جالوس مینامیده اند و بعد از غلبۀ عرب بر بلاد فارس قالوس معرب آن شده چنانکه کاوس را نیز معرب کرده قابوس گفته اند و غالینوس حکیم را جالینوس کرده اند و نوای قالوسی به جالوس منسوب است و آن نوا را نیز قالوس گفته اند، (آنندراج) (انجمن آرا)، رجوع به چالوس شود
لغت نامه دهخدا
غار است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(قُ)
لقب است زن حقیر فرومایۀ زشت را. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(قُ)
قسمی از کماه است. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به قعموص شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
چیزی از طعام. (آنندراج). چیزی از آنچه خورده میشود: ما علسنا علوساً، نچشیدیم چیزی. (از اقرب الموارد). نوعی از طعام. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قلوس
تصویر قلوس
جمع قلس، ریسمان های ستبر، ریسمان های کشتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قعوس
تصویر قعوس
سالخورده رفتنی: مرد
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته چالوس شهرکی است در مازندران نوایی و لحنی است از موسیقی قدیم: گهی چکاوک و گه راهوی و گه قالوس. (منوچهری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قالوس
تصویر قالوس
نام نوایی از موسیقی قدیم ایران
فرهنگ فارسی معین