جدول جو
جدول جو

معنی قطوند - جستجوی لغت در جدول جو

قطوند
(قَطْ طِ)
دهی است از دهستان سرشیو بخش مریوان شهرستان سنندج واقع در 55 هزارگزی خاور دژشاهپور و 5 هزارگزی شمال شوسۀ مریوان به سنندج. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است. سکنۀ آن 155 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، لبنیات، حبوبات و توتون و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد و پاسگاه ژاندارمری به نام قطوند در 5 هزارگزی جنوب ده کنار شوسه واقع است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(وَ)
بر وزن، ریوند، بمعنی قاوند است که پیه قاوندی باشد و آن روغنی باشد منجمد که از دانه گیرند، مانند فندق. درد پشت و سرفۀ کهنه را که مادۀ آن از سردی باشد نافع است و تخم قیوندی که در کتب طبی نوشته اند همان است. (برهان)
لغت نامه دهخدا
روغنی است سفید چون پیه بدون بو که آن را از حبشه و یمن آرند. گویند بار درختی است یا روغن پرنده یا ماهیی است یا در شکم سنگهای سیاه بهم میرسد در دوم گرم و خشک است و برای سرفه اگر چه مزمن باشد و قرحه ها و درد کمر و خاصره و بادهای غلیظ و ضعف اعصاب و باء مفید و مجرب است. (از تذکرۀ ضریر انطاکی جزو یکم ص 261)
لغت نامه دهخدا
(رَدْءْ)
اقامت نمودن و جای گرفتن، خدمت کردن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قاوند
تصویر قاوند
پارسی تازی گشته غاوند (قرلی) از پرندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قیوند
تصویر قیوند
قاوند بنگرید به قاوند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قطون
تصویر قطون
ماندن جای گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار