- قطنی
- منسوب به قطن پنبه یی ساخته از پنبه، نوعی از قماش ابریشمین (در هندوستان آن را مشروع گویند)، . . قباهای قطنی و دارایی و دستار داده
معنی قطنی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
از ریشه لاتینی پنبه ای پارچه پنبه ای، چاش (غله ّ پاک کرده) چاش پختنی
سد در سد
میهنی
گمان بردن
سرخ، سرخ پررنگ، بسیار سرخ
ترکی از پارسی خود خونی خونین تازی از پارسی خونی خونین سرخ بسیار سرخ سخت سرخ. یا احمر قانی. سرخ تند
قره نی بنگرید به قره نی
پارسی تازی گشته کاسنی از گیاهان
تاشت تاشتیک آوریک (یقینی) یقینی: اجرای این امر قطعی است
میخی، پرک چرخ چرخش پرک به سوی میخ قطبی هرنقطه
از ریشه لاتینی پنبه کار پنبه دار چارک زاور، آزار
گوشت ران، دنبالچه درمرغان پاره ای پنبه، چاکرهمه هزارلا درنشخوارکنندگان
میهنی منسوب به وطن میهن ساخته و پرداخته وطن: (محصولات وطنی)
Decisive, Definitive
Diagonal
decisivo, definitivo
diagonal
диагональный
решающий , окончательный
diagonal
entscheidend, endgültig
diagonalny
decydujący, ostateczny
діагональний
вирішальний , остаточний
diagonal
decisivo, definitivo
diagonal
décisif, définitif
diagonale
decisivo, definitivo
diagonaal