جدول جو
جدول جو

معنی قطقطه - جستجوی لغت در جدول جو

قطقطه
(رَ)
باریدن ابر. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) : قطقطت السماء، امطرت. (اقرب الموارد) ، تنها بانگ کردن سنگخوار. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) : قطقطت القطاه، صوتت وحدها. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رَخ خ)
مرغول و پیچان گردیدن موی. (منتهی الارب). کوتاه و پیچان بودن موی. (اقرب الموارد). رجوع به قطط شود
لغت نامه دهخدا
(قَ طَ)
کرانۀ زیرین غار کوه. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). ج، قطائط. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(قِ طَ طَ)
جمع واژۀ قطّ. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به قط شود
لغت نامه دهخدا
(قَ طَطَ)
قبیله ای است از بربر. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(قِ قِ)
ریزه ترین باران، یا باران پیوستۀ بزرگ قطرۀ پیاپی بارنده، یا تگرگ، یا تگرگ ریزه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(قُ قُ نَ)
موضعی است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا