شعری که حداقل دارای شانزده بیت است که مصراع اول بیت اول با مصراع های دوم همۀ بیت ها هم قافیه است و موضوع آن بیشتر در وعظ، حکمت، حماسه یا در مدح یا ذم کسی یا چیزی است، چکامه
شعری که حداقل دارای شانزده بیت است که مصراع اول بیت اول با مصراع های دوم همۀ بیت ها هم قافیه است و موضوع آن بیشتر در وعظ، حکمت، حماسه یا در مدح یا ذم کسی یا چیزی است، چکامه
تقدیر، سرنوشت، برای مثال کنون به آب می لعل خرقه می شویم / نصیبۀ ازل از خود نمی توان انداخت (حافظ - ۵۰)، نصیب، بهره، هرچه که آن را علم و نشان گردانند، سنگی که در گرداگرد حوض نصب کنند
تقدیر، سرنوشت، برای مِثال کنون به آب می لعل خرقه می شویم / نصیبۀ ازل از خود نمی توان انداخت (حافظ - ۵۰)، نصیب، بهره، هرچه که آن را علم و نشان گردانند، سنگی که در گرداگرد حوض نصب کنند
ابن مسلم باهلی وی در زمان عبدالملک بن مروان (65 -85 ه. ق.) از طرف حجاج بن یوسف به حکومت خراسان منصوب شد. حجاج به سال 85 یزید بن مهلب را از خراسان معزول کرد و خراسان قتیبه بن مسلم را داد. در زمان ولید بن عبدالملک مروان قتیبه از خراسان به ترکستان رفت و سکندریه را با جنگ گرفت و به سال 87 از آنجا خواستۀفراوان آورد و بتان زرین و سیمین و از آن جمله بت زرین بود دویست و پنجاه هزار مثقال، همه بتان را بگداخت و بر لشکر بخش کرد بعد از آن بخارا و سمرقند و سغد و جاج و فرغانه که شهرستان آن را کاشان خوانند و خوارزم و دیگر ولایات ترک در فرمان خود آورد و به خراسان آمد و مرو دارالملک ساخت. در زمان سلیمان بن عبدالملک قتیبه با قوم کاشعر تمیمی به جزیت صلح کرد و بر سلیمان عاصی شد و لشکر بر او بیرون آمدند وکیعبن ابی شوریر تمیمی را بر خود امیر کردند وکیع با قتیبه جنگ کرد و کشته شد و از آن همه لشکر که با او بودند یک کس بیش نرست. سلیمان در عراقین و خراسان و ترکستان با قتیبه جنگ کرد. قتیبه در ترکستان فتح ها کرد و قلاع و بلاد مسخر گردانید و فتح گرگان و طبرستان که هیچ پادشاه از اکاسره و خلفای اسلام را دست نداده بود او رامیسر شد و چندان خواسته یافت که هزار هزار دینار زرسرخ خمس آن بود و در این معنی نامه ای به سلیمان می نوشت. وزیرش صالح بن عبدالله گفت ذکر مبلغ مکن مبادا بر تو حجت نشیند. وی بنوشت و بعد از مرگ سلیمان از آن زحمت دید. (تاریخ گزیده چ لندن ص 272، 273، 276، 277، 839). دوران خلافت عبدالملک و حکومت عمال ستم پیشۀ او یعنی حجاج بن یوسف ثقفی و قتیبه بن مسلم باهلی زمان شدت تعصب عربی و دورۀ محنت و خواری مسلمین غیرعرب است، مظالم بیست سالۀ حجاج و خونریزیها و خانمانسوزیهای قتیبه در خراسان و ماوراءالنهر تسلط عربی یعنی بنی امیه را که هنوز درست در این نواحی ریشه ندوانیده بود قوت داد و بسیاری از ایرانیها و آثار و کتب ایشان را یا به اسم ملت پرستی و ایران دوستی و یا بنام طرفداری از مخالفین بنی امیه نابود ساخت. (خاندان نوبختی تألیف عباس اقبال ص 63 و 64). و رجوع شود به احوال و اشعار رودکی سمرقندی ص 254، 255، 256، 257، 258
ابن مسلم باهلی وی در زمان عبدالملک بن مروان (65 -85 هَ. ق.) از طرف حجاج بن یوسف به حکومت خراسان منصوب شد. حجاج به سال 85 یزید بن مهلب را از خراسان معزول کرد و خراسان قتیبه بن مسلم را داد. در زمان ولید بن عبدالملک مروان قتیبه از خراسان به ترکستان رفت و سکندریه را با جنگ گرفت و به سال 87 از آنجا خواستۀفراوان آورد و بتان زرین و سیمین و از آن جمله بت زرین بود دویست و پنجاه هزار مثقال، همه بتان را بگداخت و بر لشکر بخش کرد بعد از آن بخارا و سمرقند و سغد و جاج و فرغانه که شهرستان آن را کاشان خوانند و خوارزم و دیگر ولایات ترک در فرمان خود آورد و به خراسان آمد و مرو دارالملک ساخت. در زمان سلیمان بن عبدالملک قتیبه با قوم کاشعر تمیمی به جزیت صلح کرد و بر سلیمان عاصی شد و لشکر بر او بیرون آمدند وکیعبن ابی شوریر تمیمی را بر خود امیر کردند وکیع با قتیبه جنگ کرد و کشته شد و از آن همه لشکر که با او بودند یک کس بیش نرست. سلیمان در عراقین و خراسان و ترکستان با قتیبه جنگ کرد. قتیبه در ترکستان فتح ها کرد و قلاع و بلاد مسخر گردانید و فتح گرگان و طبرستان که هیچ پادشاه از اکاسره و خلفای اسلام را دست نداده بود او رامیسر شد و چندان خواسته یافت که هزار هزار دینار زرسرخ خمس آن بود و در این معنی نامه ای به سلیمان می نوشت. وزیرش صالح بن عبدالله گفت ذکر مبلغ مکن مبادا بر تو حجت نشیند. وی بنوشت و بعد از مرگ سلیمان از آن زحمت دید. (تاریخ گزیده چ لندن ص 272، 273، 276، 277، 839). دوران خلافت عبدالملک و حکومت عمال ستم پیشۀ او یعنی حجاج بن یوسف ثقفی و قتیبه بن مسلم باهلی زمان شدت تعصب عربی و دورۀ محنت و خواری مسلمین غیرعرب است، مظالم بیست سالۀ حجاج و خونریزیها و خانمانسوزیهای قتیبه در خراسان و ماوراءالنهر تسلط عربی یعنی بنی امیه را که هنوز درست در این نواحی ریشه ندوانیده بود قوت داد و بسیاری از ایرانیها و آثار و کتب ایشان را یا به اسم ملت پرستی و ایران دوستی و یا بنام طرفداری از مخالفین بنی امیه نابود ساخت. (خاندان نوبختی تألیف عباس اقبال ص 63 و 64). و رجوع شود به احوال و اشعار رودکی سمرقندی ص 254، 255، 256، 257، 258
دهی است از دهستان مشکین باختری بخش مرکزی شهرستان مشکین (خیاو) در 14 هزارگزی باختر خیاو و در مسیر شوسۀ خیاو به اهر. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل است. سکنۀ آن 647 تن است. آب آن از مشکین چائی و محصول آن غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. دبستان دارد. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان مشکین باختری بخش مرکزی شهرستان مشکین (خیاو) در 14 هزارگزی باختر خیاو و در مسیر شوسۀ خیاو به اهر. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل است. سکنۀ آن 647 تن است. آب آن از مشکین چائی و محصول آن غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. دبستان دارد. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
بنت زید. از صحابیان است. (منتهی الارب). صحابه کسانی هستند که با حضرت محمد (ص) زیسته اند، تعالیم او را به خوبی درک کرده اند و در مسیر نشر دین اسلام کوشیده اند. شناخت ویژگی های اخلاقی و تاریخی این افراد برای پژوهشگران اسلامی اهمیت بسزایی دارد. واژه ’صحابی’ نشان دهنده نزدیکی معنوی و تاریخی با پیامبر است. بنت عبدالله بن وهب. از تابعان است. (منتهی الارب)
بنت زید. از صحابیان است. (منتهی الارب). صحابه کسانی هستند که با حضرت محمد (ص) زیسته اند، تعالیم او را به خوبی درک کرده اند و در مسیر نشر دین اسلام کوشیده اند. شناخت ویژگی های اخلاقی و تاریخی این افراد برای پژوهشگران اسلامی اهمیت بسزایی دارد. واژه ’صحابی’ نشان دهنده نزدیکی معنوی و تاریخی با پیامبر است. بنت عبدالله بن وهب. از تابعان است. (منتهی الارب)
یکی قصیص. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به قصیص شود، شتر که از وی اثر رکاب را ببرند. (منتهی الارب). البعیر یقص به اثر الرکاب. (اقرب الموارد) ، قصّه. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، شتر که بر وی طعام و توشه دان و رخت خانه را بار کنند. (منتهی الارب). الزامله الصغیره یحمل علیها الطعام و المتاع لضعفها. (اقرب الموارد) ، گروه فراهم آمده در جائی. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، تودری است. (تحفۀ حکیم مؤمن). نباتی است که در بیخ کماه روید، و گویند تودری است. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به قصیص شود
یکی قصیص. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به قصیص شود، شتر که از وی اثر رکاب را ببرند. (منتهی الارب). البعیر یقص به اثر الرکاب. (اقرب الموارد) ، قِصّه. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، شتر که بر وی طعام و توشه دان و رخت خانه را بار کنند. (منتهی الارب). الزامله الصغیره یحمل علیها الطعام و المتاع لضعفها. (اقرب الموارد) ، گروه فراهم آمده در جائی. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، تودری است. (تحفۀ حکیم مؤمن). نباتی است که در بیخ کماه روید، و گویند تودری است. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به قصیص شود
کوتاه. رجوع به قصیر شود، زنی که وی رابه خانه بازداشته باشند و نگذارند که بیرون آید، دانی النسب. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) :فلان ابن عمی قصیره، کنایه از خرما: قصیره من طویله، خرما از خرمابن است. (منتهی الارب). و نیز قصیره من طویله، کلام مختصر: چون چابک سوار بنان، یعبوب قلم را در مرعای قصیره من طویله، قصراطناب و طویله کرده... (درۀ نادره چ شهیدی ص 41)
کوتاه. رجوع به قصیر شود، زنی که وی رابه خانه بازداشته باشند و نگذارند که بیرون آید، دانی النسب. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) :فلان ابن عمی قصیره، کنایه از خرما: قصیره من طویله، خرما از خرمابن است. (منتهی الارب). و نیز قصیره من طویله، کلام مختصر: چون چابک سوار بنان، یعبوب قلم را در مرعای قصیره من طویله، قصراطناب و طویله کرده... (درۀ نادره چ شهیدی ص 41)
کوتک این واژه باآن که تک واژه است نمایش واژه آمیزه رانیزدارد کو نشانه کوتاهی وتک نشانه تکی و برگزیدگیوبدینگونه آرش درست سخن بخردانه ای کوتاه رابه دست می دهد، کوتاه، خانه بند: زنی که شوی وی رابه خانه بازداشته است. مونث قصیر کوتاه، زنی که وی را بخانه باز داشته باشند و نگذارند که بیرون آید، جمع قصار
کوتک این واژه باآن که تک واژه است نمایش واژه آمیزه رانیزدارد کو نشانه کوتاهی وتک نشانه تکی و برگزیدگیوبدینگونه آرش درست سخن بخردانه ای کوتاه رابه دست می دهد، کوتاه، خانه بند: زنی که شوی وی رابه خانه بازداشته است. مونث قصیر کوتاه، زنی که وی را بخانه باز داشته باشند و نگذارند که بیرون آید، جمع قصار