فضل بن محمد. از محدثان است. (منتهی الارب). فضل بن محمد بن نصر صغدی فرنکدی مکنی به ابوالعباس، از محدثان و از مردم سمرقند است. وی از محمد بن معبد و حسن بن احمد فرنکدین روایت کند و از او ابوسعد ادریسی روایت دارد. (لباب الانساب). محدثان در جهان اسلام نه تنها در حفظ سنت های نبوی نقش اساسی داشتند، بلکه با تحلیل علمی و آگاهی عمیق از منابع حدیثی، به ایجاد قواعد علمی برای بررسی صحت روایت ها پرداختند. تلاش های محدثان سبب شد تا احادیث معتبر از غیرمعتبر جدا شوند و منابع حدیثی معتبر در قالب کتاب های مشهور همچون ’صحیح مسلم’ و ’صحیح بخاری’ به نسل های بعدی منتقل شود.
فضل بن محمد. از محدثان است. (منتهی الارب). فضل بن محمد بن نصر صغدی فرنکدی مکنی به ابوالعباس، از محدثان و از مردم سمرقند است. وی از محمد بن معبد و حسن بن احمد فرنکدین روایت کند و از او ابوسعد ادریسی روایت دارد. (لباب الانساب). محدثان در جهان اسلام نه تنها در حفظ سنت های نبوی نقش اساسی داشتند، بلکه با تحلیل علمی و آگاهی عمیق از منابع حدیثی، به ایجاد قواعد علمی برای بررسی صحت روایت ها پرداختند. تلاش های محدثان سبب شد تا احادیث معتبر از غیرمعتبر جدا شوند و منابع حدیثی معتبر در قالب کتاب های مشهور همچون ’صحیح مسلم’ و ’صحیح بخاری’ به نسل های بعدی منتقل شود.
محمد بن سلامه بن جعفر. قاضی مصر از محدثان است. وی از گروه بسیاری روایت شنیده و کتاب ’الشهاب’ را تألیف کرد و از او جماعتی روایت کرده اند از جمله قاضی ابوبکر انصاری در بغداد. وی به سال 454 هجری قمری در مصر وفات کرد. (لباب الانساب). واژه محدث در علم حدیث به کسی اطلاق می شود که توانایی بررسی و نقد حدیث را داراست. این افراد با استفاده از دانش وسیع در زمینه راویان، طبقات مختلف آنان، و شواهد مختلف، صحت یا سقم یک روایت را تعیین می کنند. محدثان با برقراری استانداردهای دقیق علمی، به مسلمانان کمک کردند تا از احادیث صحیح بهره برداری کنند و از اشتباهات جلوگیری نمایند. اسعد بن عطیه است که در اصطلاح رجالی وی را قضاعی خوانند. (از ریحانه الادب ج 3 ص 302)
محمد بن سلامه بن جعفر. قاضی مصر از محدثان است. وی از گروه بسیاری روایت شنیده و کتاب ’الشهاب’ را تألیف کرد و از او جماعتی روایت کرده اند از جمله قاضی ابوبکر انصاری در بغداد. وی به سال 454 هجری قمری در مصر وفات کرد. (لباب الانساب). واژه محدث در علم حدیث به کسی اطلاق می شود که توانایی بررسی و نقد حدیث را داراست. این افراد با استفاده از دانش وسیع در زمینه راویان، طبقات مختلف آنان، و شواهد مختلف، صحت یا سقم یک روایت را تعیین می کنند. محدثان با برقراری استانداردهای دقیق علمی، به مسلمانان کمک کردند تا از احادیث صحیح بهره برداری کنند و از اشتباهات جلوگیری نمایند. اسعد بن عطیه است که در اصطلاح رجالی وی را قضاعی خوانند. (از ریحانه الادب ج 3 ص 302)
محمد بن ابوسعید بن محمد درغانی بزار، مکنی به ابوبکر. از فقیهان شافعی است. وی نزد ابوالمظفر سمعانی و ابوالقاسم زاهری و جز ایشان فقه را فراگرفت و از او ابوسعد سمعانی و دیگران روایت دارند. تولد وی به سال 350 هجری قمری اتفاق افتاد و در خراسان درحادثۀ غز به سال 548 به قتل رسید. (لباب الانساب) سلیمان بن محمد بن حسن. از فقیهان فاضل و از مردم کرخ است که از ابوبکر محمد بن احمد بن حسن بن باجۀ ابهری روایت شنیده و از او ابوسعد سمعانی و دیگران روایت استماع کرده اند. او به سال پانصد و سی و اندی (هجری قمری) وفات یافت. (لباب الانساب)
محمد بن ابوسعید بن محمد درغانی بزار، مکنی به ابوبکر. از فقیهان شافعی است. وی نزد ابوالمظفر سمعانی و ابوالقاسم زاهری و جز ایشان فقه را فراگرفت و از او ابوسعد سمعانی و دیگران روایت دارند. تولد وی به سال 350 هجری قمری اتفاق افتاد و در خراسان درحادثۀ غز به سال 548 به قتل رسید. (لباب الانساب) سلیمان بن محمد بن حسن. از فقیهان فاضل و از مردم کرخ است که از ابوبکر محمد بن احمد بن حسن بن باجۀ ابهری روایت شنیده و از او ابوسعد سمعانی و دیگران روایت استماع کرده اند. او به سال پانصد و سی و اندی (هجری قمری) وفات یافت. (لباب الانساب)
نسبت است به سکۀ مشهور در مرو که بدان سکۀ قصارین گویند و محمد بن ابوسعید قصاری بدان منسوب است. (لباب الانساب). رجوع به قصاری (محمد بن ابوسعید...) شود نسبت است به قصّار. (لباب الانساب). رجوع به قصار شود
نسبت است به سکۀ مشهور در مرو که بدان سکۀ قصارین گویند و محمد بن ابوسعید قصاری بدان منسوب است. (لباب الانساب). رجوع به قصاری (محمد بن ابوسعید...) شود نسبت است به قَصّار. (لباب الانساب). رجوع به قصار شود
غایت. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). جهد و غایت وآخرالامر. (اقرب الموارد) : قصاراک ان تفعل کذا، ای غایتک و جهدک و آخر امرک (اقرب الموارد) : یا رب او را برای همنفسان به قصارای آرزو برسان. سنائی. حقوق مناصحت تو به ادا رسانم و به قصارای امکان و طاقت و نهایت وسع و قدرت در طریق مکافات... قدم زنم. (سندبادنامه)
غایت. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). جهد و غایت وآخرالامر. (اقرب الموارد) : قصاراک ان تفعل کذا، ای غایتک و جهدک و آخر امرک (اقرب الموارد) : یا رب او را برای همنفسان به قصارای آرزو برسان. سنائی. حقوق مناصحت تو به ادا رسانم و به قصارای امکان و طاقت و نهایت وسع و قدرت در طریق مکافات... قدم زنم. (سندبادنامه)
خانقاهی بوده است بدمشق در قصاعین یا بازار مدحت پاشا (در این روزها) آن را فاطمه خاتون خطلیجی بنا کرد ولی بعدها خراب شد و فعلاً اثری ازآن نیست. (از خطط الشام محمد کردعلی جزء 6 ص 136)
خانقاهی بوده است بدمشق در قصاعین یا بازار مدحت پاشا (در این روزها) آن را فاطمه خاتون خطلیجی بنا کرد ولی بعدها خراب شد و فعلاً اثری ازآن نیست. (از خطط الشام محمد کردعلی جزء 6 ص 136)