دهی است از دهستان مشکین باختری بخش مرکزی شهرستان مشکین (خیاو) در 14 هزارگزی باختر خیاو و در مسیر شوسۀ خیاو به اهر. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل است. سکنۀ آن 647 تن است. آب آن از مشکین چائی و محصول آن غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. دبستان دارد. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان مشکین باختری بخش مرکزی شهرستان مشکین (خیاو) در 14 هزارگزی باختر خیاو و در مسیر شوسۀ خیاو به اهر. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل است. سکنۀ آن 647 تن است. آب آن از مشکین چائی و محصول آن غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. دبستان دارد. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
سخن نتوان گفتن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) : قطع الرجل قطاعهً، لم یقدر علی الکلام. (اقرب الموارد) ، کم شدن زبان درازی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
سخن نتوان گفتن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) : قَطُعَ الرجل ُ قَطاعَهً، لم یقدر علی الکلام. (اقرب الموارد) ، کم شدن زبان درازی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
مردم بسیاری هستند که از قبایلی تشکیل میشوند، و از آن قبایل است کلب و بلی و جهینه و جز اینها، در قضاعه اختلاف است، گویند از معد است و گویند از یمن است. (لباب الانساب)
مردم بسیاری هستند که از قبایلی تشکیل میشوند، و از آن قبایل است کلب و بلی و جهینه و جز اینها، در قضاعه اختلاف است، گویند از معد است و گویند از یمن است. (لباب الانساب)
ابن مالک بن عمرو بن مره، از حمیر از قحطان و جد جاهلی است. بعضی از مورخان وی را به عدنان نسبت میدهند. (الاعلام زرکلی ج 2 ص 796). عمرو بن مالک بن مره بن زید بن مالک بن حمیربن سبا. وی پدر یکی از قبایل یمن است و قبیلۀ قضاعه به نام او مشهور است. بعضی از علمای انساب قبیلۀ قضاعه را اولاد قضاعه بن معدبن عدنان دانند. (ریحانه الادب ج 3 ص 302). عمرو بن مالک بن حمیر. وی پدر قبیله ای است از یمن، و از آن قبیله است قاضی ابوعبدالله محمد بن سلامه. (منتهی الارب)
ابن مالک بن عمرو بن مره، از حمیر از قحطان و جد جاهلی است. بعضی از مورخان وی را به عدنان نسبت میدهند. (الاعلام زرکلی ج 2 ص 796). عمرو بن مالک بن مره بن زید بن مالک بن حمیربن سبا. وی پدر یکی از قبایل یمن است و قبیلۀ قضاعه به نام او مشهور است. بعضی از علمای انساب قبیلۀ قضاعه را اولاد قضاعه بن معدبن عدنان دانند. (ریحانه الادب ج 3 ص 302). عمرو بن مالک بن حمیر. وی پدر قبیله ای است از یمن، و از آن قبیله است قاضی ابوعبدالله محمد بن سلامه. (منتهی الارب)
سنگ بزرگ در دشت نرم خاک افتاده، هر کلوخ یا سنگ برکنده که آن را به دست یا به فلاخن اندازند. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، پاره ای از گل تراشه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، گویند: رمی بقلاعه، ای بحجه تسکته. (اقرب الموارد)
سنگ بزرگ در دشت نرم خاک افتاده، هر کلوخ یا سنگ برکنده که آن را به دست یا به فلاخن اندازند. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، پاره ای از گل تراشه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، گویند: رمی بقلاعه، ای بحجه تسکته. (اقرب الموارد)
فضل بن محمد. از محدثان است. (منتهی الارب). فضل بن محمد بن نصر صغدی فرنکدی مکنی به ابوالعباس، از محدثان و از مردم سمرقند است. وی از محمد بن معبد و حسن بن احمد فرنکدین روایت کند و از او ابوسعد ادریسی روایت دارد. (لباب الانساب). محدثان در جهان اسلام نه تنها در حفظ سنت های نبوی نقش اساسی داشتند، بلکه با تحلیل علمی و آگاهی عمیق از منابع حدیثی، به ایجاد قواعد علمی برای بررسی صحت روایت ها پرداختند. تلاش های محدثان سبب شد تا احادیث معتبر از غیرمعتبر جدا شوند و منابع حدیثی معتبر در قالب کتاب های مشهور همچون ’صحیح مسلم’ و ’صحیح بخاری’ به نسل های بعدی منتقل شود.
فضل بن محمد. از محدثان است. (منتهی الارب). فضل بن محمد بن نصر صغدی فرنکدی مکنی به ابوالعباس، از محدثان و از مردم سمرقند است. وی از محمد بن معبد و حسن بن احمد فرنکدین روایت کند و از او ابوسعد ادریسی روایت دارد. (لباب الانساب). محدثان در جهان اسلام نه تنها در حفظ سنت های نبوی نقش اساسی داشتند، بلکه با تحلیل علمی و آگاهی عمیق از منابع حدیثی، به ایجاد قواعد علمی برای بررسی صحت روایت ها پرداختند. تلاش های محدثان سبب شد تا احادیث معتبر از غیرمعتبر جدا شوند و منابع حدیثی معتبر در قالب کتاب های مشهور همچون ’صحیح مسلم’ و ’صحیح بخاری’ به نسل های بعدی منتقل شود.
سرای خرد از دار که جز صاحبش داخل نشود. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). خانه فراخ استوار، و گویند از خانه کوچک تر بود. (اقرب الموارد) ، آنچه در پرویزن باقی بماند سپس بیختن، آنچه برآید از اسپست به اول کوفتن، پوست روی دانه. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، دانه ای که در کفه بماند بعد کوفتن. (منتهی الارب) ، ما سقی الربیع. (اقرب الموارد)
سرای خُرد از دار که جز صاحبش داخل نشود. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). خانه فراخ استوار، و گویند از خانه کوچک تر بود. (اقرب الموارد) ، آنچه در پرویزن باقی بماند سپس ِ بیختن، آنچه برآید از اسپست به اول کوفتن، پوست روی دانه. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، دانه ای که در کفه بماند بعدِ کوفتن. (منتهی الارب) ، ما سقی الربیع. (اقرب الموارد)