جدول جو
جدول جو

معنی قشومه - جستجوی لغت در جدول جو

قشومه
(قُ مَ)
جمع واژۀ قشام. (منتهی الارب). رجوع به قشام شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قومه
تصویر قومه
مستحفضان، نگهبانان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قدومه
تصویر قدومه
تودری، گیاهی بیابانی و شبیه گیاه خردل با برگ های باریک و کرک دار و گل های زرد و خوشه ای و دانه های ریز و قهوه ای رنگ و لعاب دار، خیس کرده یا دم کردۀ آن را برای تسکین سینه درد و دفع سرفه می خورند و برای صاف کردن سینه و رفع گرفتگی صدا نافع است
مادردخت، شندله، اوسیمون، جنفج
فرهنگ فارسی عمید
(قُ مَ)
قشام. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). آنچه بماند بر خوان که به هیچ کار نیاید. (مهذب الاسماء). رجوع به قشام شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
غرور و تکبر، حرص و آز. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(قَ وَ مَ)
جمع واژۀ قائم. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به قائم شود
لغت نامه دهخدا
(قَشْ وَ)
ظرفی است از برگ خرما شبیه کدوخشک که در آن زنان خوشبوی و پنبه نهند. (منتهی الارب). قفّهمن خوص لعطر المراءه و قطنها. (اقرب الموارد). آنچه آلات زایسقان در آن نهند. (مهذب الاسماء). ج، قشوات، قشاء. (اقرب الموارد) (مهذب الاسماء) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ مَ)
مؤنث قشعم. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
به چوبدستی زدن. (منتهی الارب) : قشوره بالعصا، ضربه بها. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(قُ مَ)
کلان سالی. قحامه
لغت نامه دهخدا
(قُ مَ)
گیاهی است از تیره چلیپائیان که لعاب بسیار دارد و دانه های Erysimum است و آن را قدومۀ شیرازی یا تودری میگویند، ولی دانه های Thlaspis نیز بنام قدومۀ کوهی به همان مصارف میرسد. (گیاه شناسی گل گلاب ص 209)
لغت نامه دهخدا
نادرست نویسی غدومه مادر دخت از گیاهان گیاهی است از تیره صلیبیان که علفی است و دارای گلهای کوچک و زرد رنگ می باشد و معمولا در کنار جاده ها روییده می شود. در این گیاه اسانس گوگردداری وجود دارد. دانه های آن به عنوان ضد اسکوربوت و مدور و خلط آور بصورت شربت یا دم کرده مصرر میشود و بیشتر در موارد گرفتگی صدا و بیماریهای حنجره و غیره به کار می رود. میوه این گیاه خورجین است قدومه شیرازی اروسمین اروسم بلغ الرنیس فجل الجمال تودری توذری توذریج سماره مار درخت قصیصه درینه اسحار بزرالهوه بزرخمخم جفنج اشجاره اریسیمن. یا قدومه بدل. قدومه کوهی. یا قدومه شهری. گونه ای قدومه که در ایران و بین النهرین می روید و دارای برگهای باریکی است که از کرک پوشیده شده و گلهایش خوشه یی کوچک و میوه اش خورجینک محتوی دو دانه است. دانه های آن قهوه یی روشن است و مانند قدومه شیرازی مصرف می شود الوسن صحرایی یا قدومه شیرازی. قدومه. یا قدومه کوهی. گونه ای قدومه که دارای برگهای کامل و ضخیم است و گلهایش برنگ مختلف دیده می شوند و دارای گل آذین خوشه یی است. این گیاه در نواحی کوهستانی اروپا و آسیا می روید و بیشتر به عنوان یک گیاه زینتی در باغچه ها کشت می شود قدومه بدل حرفه مر شمر مره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قشوم
تصویر قشوم
جمع قشم، آبراهه ها
فرهنگ لغت هوشیار
جمع قائم، نگهبانان پاسداران قومی خویشاوندی، زانیچی (ملی جمع قائم (قایم) نگهبانان مستحفظان: قریب پنجاه شصت هزار سوار شمشیر زن بر گستواندار که به ظاهر بلخ در حلقه قومه خاص مرتب بودند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قشامه
تصویر قشامه
ته سفره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قحومه
تصویر قحومه
کلانسالی
فرهنگ لغت هوشیار
((قُ دُّ مَُ یا مِّ))
گیاهی است از تیره صلیبیان که علفی است و دارای گل های کوچک و زرد رنگ می باشد و معمولاً در کنار جاده ها روییده می شود. در این گیاه اسانس گوگردداری وجود دارد. دانه های آن به عنوان ضد اسکوربوت و مدر و خلط آور به صورت شربت یا دم کرده
فرهنگ فارسی معین
میوه ی درخت بلوط
فرهنگ گویش مازندرانی
لایه ی چرک
فرهنگ گویش مازندرانی