معنی قشنیگ - جستجوی لغت در جدول جو
قشنیگ
زاغچه
ادامه...
زاغچه
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر قشنگ
قشنگ
(دخترانه)
زیبا، خوشگل
ادامه...
زیبا، خوشگل
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویر قشنگ
قشنگ
خوشگل، زیبا، خوش نما، با مهارت
ادامه...
خوشگل، زیبا، خوش نما، با مهارت
فرهنگ فارسی عمید
قشنیز
(قِ)
معرب گشنیز فارسی است. (تحفۀ حکیم مؤمن). رجوع به قشنیزه شود
ادامه...
معرب گشنیز فارسی است. (تحفۀ حکیم مؤمن). رجوع به قشنیزه شود
لغت نامه دهخدا
قشنگی
(قَ شَ)
زیب. زیبائی. جمال
ادامه...
زیب. زیبائی. جمال
لغت نامه دهخدا
قشنگ
(قَ شَ)
جمیل. زیبا. خوب صورت. (آنندراج)
ادامه...
جمیل. زیبا. خوب صورت. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویر قشنگی
قشنگی
نادرست نویسی غشنگی واژه پارسی است زیبایی زیبایی نیکویی
ادامه...
نادرست نویسی غشنگی واژه پارسی است زیبایی زیبایی نیکویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر قشنگ
قشنگ
زیبا و خوشگل
ادامه...
زیبا و خوشگل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر قشنگ
قشنگ
((قَ شَ))
ظریف، خوشگل، زیبا
ادامه...
ظریف، خوشگل، زیبا
فرهنگ فارسی معین
قشنگی
جمال، زیبایی، صباحت، ملاحت، نیکویی، وجاهت
متضاد: زشتی
ادامه...
جمال، زیبایی، صباحت، ملاحت، نیکویی، وجاهت
متضاد: زشتی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
قشنگ
جمیل، خوشکل، خوشگل، دلپسند، دلربا، رعنا، زیبا، شیک، ظریف، ملوس، ملیح، نازنین، وجیه
متضاد: زشت
ادامه...
جمیل، خوشکل، خوشگل، دلپسند، دلربا، رعنا، زیبا، شیک، ظریف، ملوس، ملیح، نازنین، وجیه
متضاد: زشت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
قشنیک
زاغ
ادامه...
زاغ
فرهنگ گویش مازندرانی
قشنگ
قشنگ زیبا
ادامه...
قشنگ زیبا
فرهنگ گویش مازندرانی
قشنیگ گل
موش درشت اندام
ادامه...
موش درشت اندام
فرهنگ گویش مازندرانی