جدول جو
جدول جو

معنی قسیرو - جستجوی لغت در جدول جو

قسیرو
(قَ)
خلفا است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دهی است جزء دهستان قهستان بخش کهک شهرستان قم، دارای 603 تن سکنه، آب آن از قنات، محصول آنجا غلات، پنبه، باغات، انگور، انار و انجیر، شغل اهالی زراعت و بنای امام زاده ابراهیم قدیمی است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
خارپشت وخارپشت بزرگ تیرانداز، (ناظم الاطباء) (اشتینگاس)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سیرو
تصویر سیرو
خارپشت
فرهنگ لغت هوشیار
سیرکوهی، نوعی خورشت آبکی که سیر از مواد اصلی آن است
فرهنگ گویش مازندرانی