اندک آب شدن حوض. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). خارج نشدن از حوض و دلو جز آب کمی. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد). آب اندک آوردن دلو، گل و لای آوردن دلو از چاه، گل و لای آوردن دلو از چاه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، پاک کردن حوض را از گل و لای، نرمی کردن با کسی به سخن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد)
اندک آب شدن حوض. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). خارج نشدن از حوض و دلو جز آب کمی. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد). آب اندک آوردن دلو، گل و لای آوردن دلو از چاه، گل و لای آوردن دلو از چاه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، پاک کردن حوض را از گل و لای، نرمی کردن با کسی به سخن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد)
نسبت است به قسامله، و آن قبیله ای است از ازد که به بصره منزل کردندو محلۀ مسکن آنان به نام ایشان خوانده شد و مردم بسیاری از این قبیله شهرت یافته اند. (لباب الانساب)
نسبت است به قسامله، و آن قبیله ای است از ازد که به بصره منزل کردندو محلۀ مسکن آنان به نام ایشان خوانده شد و مردم بسیاری از این قبیله شهرت یافته اند. (لباب الانساب)