دژی است از توابع حلب. (از منتهی الارب). قلعه ای است در روج از توابع حلب. ابوعلی حسن بن علی بن ملهم عقیلی در اینجا فرودآمد و آن را ویران ساخت. (معجم البلدان)
دژی است از توابع حلب. (از منتهی الارب). قلعه ای است در روج از توابع حلب. ابوعلی حسن بن علی بن ملهم عقیلی در اینجا فرودآمد و آن را ویران ساخت. (معجم البلدان)
نباتی است که بالفعل مفقود است، ساقش مربع و زیاده بر ذرعی وبرگش دراز و به شکل بلوط و از ساق میروید و خشبوی و برگهای اسفل بزرگتر و از اعلی کوچکتر و گلش زرد و دربوی شبیه به صعتر و تخمش در انتهاء ساق مجتمع و بیخش باریک و شبیه به خربق و مستعمل از آن برگ و بیخ است. در سیم گرم و خشک و شرب او قبل از سموم و بعد ازآن رافع مضرت او و از مجرباب شمرده اند و مدرّ بول و مسهل و هاضم و جهت درد سپرز و ضعف جگر و صرع و جنون و قرحۀ ریه و عصارۀ او جهت درد گوش و درد دندان و طبیخ غلاف ثمر او را جهت قی مفرط مجرب دانسته اند. (تحفۀ حکیم مؤمن) ، جندبیدستر است. (تحفۀ حکیم مؤمن). رجوع به قسطوره و قسطوریون شود
نباتی است که بالفعل مفقود است، ساقش مربع و زیاده بر ذرعی وبرگش دراز و به شکل بلوط و از ساق میروید و خشبوی و برگهای اسفل بزرگتر و از اعلی کوچکتر و گلش زرد و دربوی شبیه به صعتر و تخمش در انتهاء ساق مجتمع و بیخش باریک و شبیه به خربق و مستعمل از آن برگ و بیخ است. در سیُم گرم و خشک و شرب او قبل از سموم و بعد ازآن رافع مضرت او و از مجرباب شمرده اند و مُدِرّ بول و مسهل و هاضم و جهت درد سپرز و ضعف جگر و صرع و جنون و قرحۀ ریه و عصارۀ او جهت درد گوش و درد دندان و طبیخ غلاف ثمر او را جهت قی مفرط مجرب دانسته اند. (تحفۀ حکیم مؤمن) ، جندبیدستر است. (تحفۀ حکیم مؤمن). رجوع به قسطوره و قسطوریون شود
و آن بر دو گونه است، مسطون کبیر، و آن از زیت سه اوقیه واز شراب سه اوقیه و هشت غرامی و از عسل چهار اوقیه و نیم است و مسطون صغیر و آن از زیت شش درخمی و از شراب بیست غرامی و از عسل نه درخمی باشد. (بحر الجواهر)
و آن بر دو گونه است، مسطون کبیر، و آن از زیت سه اوقیه واز شراب سه اوقیه و هشت غرامی و از عسل چهار اوقیه و نیم است و مسطون صغیر و آن از زیت شش درخمی و از شراب بیست غرامی و از عسل نه درخمی باشد. (بحر الجواهر)
از توابع مصر است، مستوفی آرد: هم در آنجا (عجائب المخلوقات) آمده که در قاطون از توابع مصر چشمه ای است آبی از او برمی آید قطرات آن که بر زمین می افتد آتش مینماید، (نزهه القلوب چ بریل ج 3 ص 290)
از توابع مصر است، مستوفی آرد: هم در آنجا (عجائب المخلوقات) آمده که در قاطون از توابع مصر چشمه ای است آبی از او برمی آید قطرات آن که بر زمین می افتد آتش مینماید، (نزهه القلوب چ بریل ج 3 ص 290)
نام گیاهی است و در جاهای سردسیری روید، و رومیان این گیاه را ’ناطرفیقی’ و نیز ’رسوارنیا’ نامند. دارای ساقی است نازک به درازی یک ذراع یا بیشتر و برگهائی دراز و نرم و در شکل شبیه به برگ درخت بلوط براق و خوشبو و بیشتر برگ آن را در ادویه به کار برند. رجوع به مفردات ابن بیطار و تذکرۀ ضریر انطاکی شود
نام گیاهی است و در جاهای سردسیری روید، و رومیان این گیاه را ’ناطرفیقی’ و نیز ’رسوارنیا’ نامند. دارای ساقی است نازک به درازی یک ذراع یا بیشتر و برگهائی دراز و نرم و در شکل شبیه به برگ درخت بلوط براق و خوشبو و بیشتر برگ آن را در ادویه به کار برند. رجوع به مفردات ابن بیطار و تذکرۀ ضریر انطاکی شود
دهی جزء دهستان رودبار بخش معلم کلایۀ شهرستان قزوین واقع در 40 هزارگزی باختر معلم کلایه و 51 هزارگزی راه شوسه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است. سکنۀ آن 221 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و فندق و زغال اخته. شغل اهالی زراعت و مکاری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
دهی جزء دهستان رودبار بخش معلم کلایۀ شهرستان قزوین واقع در 40 هزارگزی باختر معلم کلایه و 51 هزارگزی راه شوسه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است. سکنۀ آن 221 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و فندق و زغال اخته. شغل اهالی زراعت و مکاری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
به لغت مصری گنجینه. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). گنجینه. (برهان) (آنندراج) ، خانه خرد در خانه کلان بلغت اهل مصر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، کناره و حاشیه و سجافی که از ابریشم بافند. (ناظم الاطباء). قیطان. (آنندراج). رجوع به قیطان شود
به لغت مصری گنجینه. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). گنجینه. (برهان) (آنندراج) ، خانه خرد در خانه کلان بلغت اهل مصر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، کناره و حاشیه و سجافی که از ابریشم بافند. (ناظم الاطباء). قیطان. (آنندراج). رجوع به قیطان شود