جدول جو
جدول جو

معنی قسطس - جستجوی لغت در جدول جو

قسطس
قسط، ریشۀ گیاهی بی ساقه با برگ های پهن و ضخیم، با رنگی مایل به زرد و طعم شیرین که در طب به کاربرد دارد، کوشنه
تصویری از قسطس
تصویر قسطس
فرهنگ فارسی عمید
قسطس
قسط بنگرید به قسط قسط
تصویری از قسطس
تصویر قسطس
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قسطی
تصویر قسطی
پسادست، گاهانه، ماهانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قیطس
تصویر قیطس
از صورت های فلکی نیمکرۀ جنوبی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قسقس
تصویر قسقس
شیربیشه
فرهنگ لغت هوشیار
لاتینی تازی گشته گردخاک جنگ، مرگ، شابلوت از گیاهان شاه بلوط. توضیح به نظر می آید که محرف معرب قسطن باشد
فرهنگ لغت هوشیار
قسطاس ترازو کپان ترازو کپان: بقسطاسی بسنجم راز موبد که جو سنگش بود قسطای لوقا. (خاقانی. عبد. 24)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قسطا
تصویر قسطا
قسط بنگرید به قسط قسط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قساس
تصویر قساس
سخن چینی
فرهنگ لغت هوشیار
لاتینی تازی گشته نفج (کاغذ) رخنه لاتینی تازی گشته نفج (کاغذ) رخنه لاتینی تازی گشته نفج (کاغذ) رخنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قسیس
تصویر قسیس
کشیش، مهتر ترسایان و دانشمند آنها
فرهنگ لغت هوشیار
بنگرید به قیسوس، جمع قس، سالاران سرکشیشان یونانی تازی گشته پاپیتال پیچک از گیاهان یکی از گونه های عشقه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قنطس
تصویر قنطس
تاغدست، درخت مورد آس. توضیح مصحف آن قیطس است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قیطس
تصویر قیطس
یونانی تازی گشته آس از گیاهان، نهنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قیطس
تصویر قیطس
((قَ طَ))
نام یکی از صور فلکی که به شکل نهنگ است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قسیس
تصویر قسیس
((قِ سُِ))
کشیش، مهتر ترسایان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قسطی
تصویر قسطی
((قِ))
منسوب به قسط، چیزی که پول خرید آن به صورت قسط پرداخت می شود، تقسیط
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قسطاس
تصویر قسطاس
((قُ یا قِ))
ترازو، ترازوی بزرگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قسطاس
تصویر قسطاس
ترازو، میزان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قسیس
تصویر قسیس
مرد روحانی مسیحی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قسط
تصویر قسط
مانده، باز پرداخت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قسط
تصویر قسط
ریشۀ گیاهی بی ساقه با برگ های پهن و ضخیم، با رنگی مایل به زرد و طعم شیرین که در طب به کاربرد دارد، کوشنه، قسطس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قسط
تصویر قسط
یک قسمت از وامی که به چند قسمت تقسیم شده باشد و هر قسمت را در مدت معین بپردازند
عدل، داد
حصّه، نصیب، مقدار، میزان
فرهنگ فارسی عمید
عدل و داد کردن، عدل و داد، بهره از هر چیزی جور و بیداد گری کردن و از حق بازگردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قسط
تصویر قسط
((قِ))
عدل و داد، بهره، نصیب، قسمتی از یک کل که در فاصله های مساوی با کمیت های مساوی دریافت یا پرداخت می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قسط
تصویر قسط
Installment
دیکشنری فارسی به انگلیسی