جدول جو
جدول جو

معنی قسطانیا - جستجوی لغت در جدول جو

قسطانیا
شاه بلوط است که به عربی بلوطالملک نامند. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به قسطل و قسطنیل شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سانیا
تصویر سانیا
(دخترانه)
در گویش مازندران سایه روشن جنگل
فرهنگ نامهای ایرانی
(قُ سَ نی ی)
ابوالولیدبن خمیس. از وزیران بنی مجاهد عامری است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
غبار. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(قُ)
قوس قزح. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به قسطانی و قسطانیه شود
لغت نامه دهخدا
شجرهالمران، خرنوب را نیز گویند، قونیون. قوانیون. مسحوقونیا، زبدالبحر. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(قُ)
ابن یوسف بن بطرس بن یوسف بن میخائیل حمصی. از شاعران و نویسندگان و ناقدان و از مردم حلب است که تولد او به حلب بود و به سال 1275 هجری قمری به دنیا آمد و به سال 1360 هجری قمری هم بدانجا درگذشت. اجداد او در نیمۀاول قرن 16 میلادی هجرت کردند. او راست: 1- ’منهل الورّاد فی علم الانتقاد’، این کتاب در سه جزء است و بسیاری از فصول آن در روزنامه ها و مجلات بزرگ منتشر شده است. 2- کتاب السحر الحلال فی شعر الدلال، چاپ شده، و این کتاب را در شرح حال خال خود جبرائیل دلال نوشته. 3- ادباء العرب ذووالاشر فی القرن التاسععشر، چاپ شده. 4- مجموع رسائل و خطب و مقالات فی اغراض شتی، خطی. 5- دیوان شعر بزرگ، خطی. 6- مجموع اغان. وی از اعضاء انجمن علمی عربی دمشق بود. (اعلام زرکلی چ 2 ج 6 ص 41)
لغت نامه دهخدا
(قُ نَ)
دهی است میان ری و ساوه. (منتهی الارب). این قریه در یک منزلی ری واقع است، و آن را بستانه خوانند. (معجم البلدان). کستانه. (سمعانی). دهی است از ری و ساوه، و جماعتی از محدثان بدان منسوبند. و آن را کشتانه نیز خوانند. (اللباب). دهی است در راه ساوه که تا ری یک مرحله فاصله دارد. و بدان کستانه نیز گویند. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(قُ نَ)
قوس قزح. (اقرب الموارد از لسان) (مهذب الاسماء). رجوع به قسطان و قسطانی و قسطانیه شود
لغت نامه دهخدا
شاه بلوط است. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به قسطل و قسطانیا شود
لغت نامه دهخدا
(قَ)
درختی است کوهی. برش همچو زیتون قابض است و مجفف و مدمل جهت ریشهای بزرگ و پرگوشت کننده زخمهای ریزه. (منتهی الارب) (از آنندراج). نام درختی کوهی که میوۀ آن سرخ وقابض است. (ناظم الاطباء). نام درختی است بزرگ، و آن در کوههای سردسیر روید. برگ آن مانند برگ آزاددرخت و میوۀ آن شبیه به زیتون باشد لیکن درازتر از زیتون است و چون برسد سرخ شود. اسهال را بغایت نافع است. (برهان). درختی است بزرگ در کوهستان سردسیر روید و ورق وی مانند ورق زیتون آزاددرخت بود و ثمر وی مانند زیتونی دراز و چون نارسیده بود سبز بود و چون رسیده گردد سرخ گردد مانند خون، و آن را خورند و در طعم وی عفوصتی تمام بود و طبیعت آن گرم و قابض بود و موافق اسهال شکم و قرحۀ امعاء بود و چون در طبخ کنند و بخورند و در نمک آب نهند مانند زیتون و رطوبتی که از ورق وی چون تر بود حاصل گردد بسوزانند و بر قوبا مالند نافع بود. (از اختیارات بدیعی). زقال اخته است. (تحفۀ حکیم مؤمن). راهن. آل. سرخک. قرنوس. طاقدانه
لغت نامه دهخدا
(ق نی ی)
نسبت است به قحطان بن عامر. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(قَ / قِ)
منسوب به قیطان.
- لب قیطانی، لبی که نهایت باریک است
لغت نامه دهخدا
(فِ)
مخفف و معرب سوفسطایی. ج، فسطانیان. (فرهنگ فارسی معین) :
اگر زین می نیاری گشت آگاه
مبرزینجا سوی فسطانیان راه.
عطار
لغت نامه دهخدا
(قِ)
بر وزن و معنی بنطاسیا حس مشترک است. (برهان) (آنندراج). رجوع به بنطاسیا شود
لغت نامه دهخدا
(قُ سَ نی ی)
نسبت است به قسنطانه. (معجم البلدان). رجوع به قسنطانه شود
لغت نامه دهخدا
(قَ طَ ری یَ)
دهی است از دهستان مزدقانچای بخش نوبران شهرستان ساوه، سکنۀ آن 537 تن. آب آن از قنات. محصول آن غلات، بنشن، پنبه و مختصر انگور. شغل اهالی زراعت، مختصر گله داری و صنایع دستی زنان آنجا قالیچه و جاجیم بافی است. راه مالرو دارد و اتومبیل از آن میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(قُ نی ی)
نسبت است به قسطانه، و آن را کشتانه نیز خوانند. (اللباب). رجوع به قسطانه شود
لغت نامه دهخدا
(قُ نی ی)
قوس قزح. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به قسطان و قسطانه شود
لغت نامه دهخدا
(قُ نی ی)
محمد بن مفضل بن عروه بن خالد بن زید بن زیاد بن میمون رازی. مولی علی بن ابی طالب (ع) و از راویان است. وی از محمد بن خالد بن حرمله عبدی و هدبه بن خالد و جز آنان روایت کند و از او حمزه بن عبدالله مالکی و محمد بن مخلد و ابوبکر شافعی و ابن ابی حاتم و جز ایشان روایت دارند. وی مردی راستگو بود. (اللباب)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
در کشتی، فن کمرتاب را بکار بردن. (فرهنگ فارسی معین) :
در مخالف که ترا گفت که سر خواب بزن
کوه اگر بر سرت افتاد کمرتاب بزن.
(فرهنگ فارسی معین).
و رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
اسپانیا به تلفظ عربی
لغت نامه دهخدا
به لغت اهل سودان اسم بقلۀیمانیه است. (فهرست مخزن الادویه). به زبان مردم سواد بقلۀ یمانیه است. رجوع به مفردات ابن بیطار شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
از یونانی ستادین، معادل است با 600 پای (قدم) یونانی. و انّما رصد المأمون کان لما طالع من کتب الیونانیین حصه الجزو الواحد خمسمائه اسطاذیا و هو مقدارلهم... (تحدید نهایات الاماکن لابی ریحان البیرونی) ، آتش کاو از آهن. (از منتهی الارب) ، چیزی است که به آن خاک از کله برمیدارند و آنچه به آن خمیر از لاوک بردارند. ج، اساطیم، فروزینۀ آتش. (منتهی الارب) ، نوعی از حدید است که فولاد باشد. (تحفۀ حکیم مؤمن). شاپورگان. شابرقان. (داود ضریر انطاکی ذیل کلمه حدید). پولاد کانی. ذکر. فولاد معدنی، از آلات منجنیق حدیده ای است در طرف سهم، آنجا که سنگ افکندنی را آویزند
لغت نامه دهخدا
(قَ طَ نی ی)
قوس قزح. (اقرب الموارد). رجوع به قسطلانیه شود
لغت نامه دهخدا
(قَ طَ)
به حسب ظاهر نسبت است به قسطلان، لکن موضع یا قبیله یا چیز دیگر قسطلان نام به نظر نرسید و دور نیست که لفظ قسطلانی به قسطل یا قسطله منسوب باشد. (ریحانه الادب ج 3 ص 289). رجوع به قسطل و قسطله شود
لغت نامه دهخدا
(قَ طَ)
احمد بن محمد. رجوع به احمد بن محمد بن ابی بکر در همین لغت نامه و احمد بن محمد در اعلام زرکلی و قسطلانی (احمد) در ریحانه الادب و معجم المطبوعات ج 2 ستون 11 شود
لغت نامه دهخدا
شیخ جاوی. از دانشمندان است. او راست: تسهیل الامانی فی شرح عوامل الجرجانی. کتاب دیگری به نام تسریح العوامل فی شرح العوامل از همین مؤلف در مصر به سال 1325 هجری قمری با کتاب تسهیل الاسماء به چاپ رسیده است. (معجم المطبوعات ج 2 ستون 1517)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قحطانی
تصویر قحطانی
منسوب به قحطان بی عامر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قسطلانی
تصویر قسطلانی
منسوب به قسطله از مردم قسطله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قطانیات
تصویر قطانیات
پرونه داران تیره گیاهی پروانه داران
فرهنگ لغت هوشیار
مرزیهیدن مرخشگان زبانزد اخترماری (مرخشه نحس) یونانی تازی گشته زغال اخته از گیاهان زغال اخته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قسطان
تصویر قسطان
رنگین کمان آژفنداک گردخاک
فرهنگ لغت هوشیار
سوفسطایی بنگرید به سوفسطایی سوفسطایی، جمع فسطانیان: اگر زین می نیاری گشت آگاه مبر زینجا سوی فسطانیان راه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قسطانیه
تصویر قسطانیه
یونانی تازی گشته شابلوت از گیاهان شاه بلوط
فرهنگ لغت هوشیار