جدول جو
جدول جو

معنی قسامویس - جستجوی لغت در جدول جو

قسامویس
دارچینی است. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به قساموس و قسوماس ش-ود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ساویس
تصویر ساویس
(دخترانه)
گرانمایه و با ارزش
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از قاموس
تصویر قاموس
کتاب لغت، فرهنگ. در اصل نام کتاب «قاموس المحیط» در لغت عربی تالیف فیروزآبادی است، مجموعۀ واژگان تعریف شده در ذهن، ذهنیت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ساویس
تصویر ساویس
پنبۀ زده شده که لای جامه بگذارند، جامه ای که لای آن پنبه دوخته باشند، هر چیز نفیس و گران مایه
فرهنگ فارسی عمید
(قَ)
جمع واژۀ قاموس. رجوع به قاموس شود
لغت نامه دهخدا
میانۀ دریا، (منتهی الارب) (غیاث) (مهذب الاسماء) (آنندراج) : سأل رسول اﷲ عن الجزر و المد، فقال ملک علی قاموس البحر اذا وضع رجله فیه فاض و اذا رفعها غاض، معظم دریا، (منتهی الارب)، گودترین جای دریا، (غیاث اللغات) (آنندراج)، دریای بسیار آب، جای دورتک از دریا، (منتهی الارب) (آنندراج)،
رازدار، صاحب سرّ کسی، ج، قوامیس
لغت نامه دهخدا
(قَ)
نام اسبی است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
چیز گرانمایه، پنبۀ محلوج، جامۀ پنبه آگنده را گویند که در روز جنگ پوشند، (برهان) (آنندراج)، پنبه آگنده که هنگام جنگ سلاح سازندش، (شرفنامۀ منیری)،
سبدی باشد که زنان پنبه را که بجهت رشتن مهیا و آماده کرده باشند در آنجانهند، (برهان) (آنندراج)، آنچه در او پنبه نهند، (شرفنامۀ منیری)، رجوع به ساوین و ساوس و ساون شود
لغت نامه دهخدا
و آن از جزیره های یونان است و چندان از خشکی دور نیست طولش 28 میل و عرضش 10 میل است و مساحتش 165 میل مربع میباشد و مرکز عبادت جونو و مکان ولادت فیثاغورث بوده و برای کوزه های نفیسه اش مشهور شده است، ساکنان جزیره تخمیناً شصت هزار، محصولش زیت و شراب و پرتقال و انگور و مویز و حریر میباشد، (از قاموس کتاب مقدس)، و رجوع به سامس شود
لغت نامه دهخدا
دارچینی است. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به قسامویس و قسوماس شود
لغت نامه دهخدا
رجوع به قنامس شود
لغت نامه دهخدا
(قَ)
جمع واژۀ قمّیس. دریاها. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
قسوس است که عصارۀ لحیهالتیس باشد. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به قسوس شود
لغت نامه دهخدا
قرطم است. (فهرست مخزن الادویه). قساطونوس
لغت نامه دهخدا
(قَ)
جمع واژۀ قسطاس. رجوع به قسطاس شود
لغت نامه دهخدا
(قَ)
باقلی است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(قُ)
جمع واژۀ قدموس. (منتهی الارب) (آنندراج). شتران بزرگ. (آنندراج). رجوع به قدموس شود
لغت نامه دهخدا
(اَ)
بابونۀ صحرائی
لغت نامه دهخدا
زنجار است. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به قسیطوس شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ساویس
تصویر ساویس
چیز گرانمایه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاموس
تصویر قاموس
میانه دریا، دریای عظیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوامیس
تصویر قوامیس
سختی ها پتیارها (بلاها)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدامیس
تصویر قدامیس
جمع قدموس، شتران بزرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساویس
تصویر ساویس
((وِ))
پنبه زده شده که لای جامه بگذارند، هر چیز گرانبها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قاموس
تصویر قاموس
میانه دریا، کتاب لغت، رازدار، صاحب سر، ذات، طبیعت، ذهنیت، نظر
فرهنگ فارسی معین
ارزشمند، گران مایه، نفیس، پنبه زده شده
فرهنگ واژه مترادف متضاد
فرهنگ، لغت نامه، واژه نامه، رازدار، سرپوش، دریا، قلزم
فرهنگ واژه مترادف متضاد