جدول جو
جدول جو

معنی قزیعی - جستجوی لغت در جدول جو

قزیعی
(قُ زَ)
نسبت است به قزیع. (اللباب). رجوع به قزیع شود
لغت نامه دهخدا
قزیعی
(قُ زَ)
ربیع بن قزیع. از تابعیان است. وی از ابن عمر روایت کند و شعبه از او روایت دارد. (اللباب فی تهذیب الانساب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ)
نسبت به بزیع، و هارون بن داود بن فضل بن بزیع بصری باعتبار انتساب بجد خودش بدین نسبت مشهور است. وی از محدثان است واز ابوعاصم و غیر او روایت کند. (از لباب الانساب)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ)
توک موی گرداگرد سر کودک شبیه به ذوایه گذارند. (منتهی الارب) ، زلفهای بناگوش. (ناظم الاطباء) ، موی پاره ای که در وسط سر کودک گذارند خاصه. (منتهی الارب). کاکل. (ناظم الاطباء). قزّعه. (منتهی الارب). رجوع به قزعه شود
لغت نامه دهخدا
(قُ رَ)
نسبت است به قریع. (اللباب فی تهذیب الانساب). رجوع به قریع شود
لغت نامه دهخدا
(قُ رَ)
محمد بن عبدالرحمان بغدادی، معروف به ابن قریعه و مکنی به ابوبکر. منسوب است به جد خود نه به قریع. وی قاضی سندیه و جز آن از توابعبغداد بوده و نوادر عجیبی تدوین کرده است. در جمادی آلاخر سال 367 هجری قمری در شصت وپنج سالگی وفات یافت. (اللباب فی تهذیب الانساب). و رجوع به ابن قریعه شود
لغت نامه دهخدا
(قَ)
محمد بن عمر بن حسین، مکنی به ابوالحسن. از محدثان است. وی از ابوالعباس احمد بن محمد بن عبدالعزیز روایت کند و تاریخی از بغداد گرد آورده. تولدش به سال 546 هجری قمری اتفاق افتاد. او به قطیعۀ عجم منسوب است. (معجم البلدان). رجوع به قطیعۀ عجم شود
احمد بن عمر بن حسین، مکنی به ابوالعباس. یکی از فقیهان و واعظان حنبلی است و به قطیعۀ عجم منسوب است. (معجم البلدان). رجوع به قطیعۀ عجم شود
اسماعیل بن ابراهیم بن معمر. یکی ازروات ثقه و بغدادی است. گویند وی به قطیعۀ ربیع منسوب است. (معجم البلدان). رجوع به قطیعۀ ربیع شود
لغت نامه دهخدا
ابومحمد بن محمد بن عبدالله اشبیلی از دانشمندان است و تألیفاتی دارد. او راست: الایماء الی مذاهب السبعه القراء. وی بسال 553 ق. وفات کرد. (کشف الظنون)
لغت نامه دهخدا
(قُ زَ)
تیره ای است از بجیله از دودۀ قزیع بن فتیان بن ثعلبه بن معاویه بن یزید بن غوث بن انمار بن اراش. (اللباب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قزیعه
تصویر قزیعه
تارک موی تراشیدن موهای سرو برجای نهادن موی تارک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلیعی
تصویر قلیعی
مرغ ابلک
فرهنگ لغت هوشیار