جدول جو
جدول جو

معنی قزلجه - جستجوی لغت در جدول جو

قزلجه
(قِ زِ جَ / جِ)
پول طلا، آبلۀ سرخ. سرخک. سرخجه، ساس. (ناظم الاطباء). سرخک
لغت نامه دهخدا
قزلجه
(قِ زِ جَ)
بهرام بن یعقوب یکی از شیوخ صوفیه است که گروهی فراوان بدو گرویدند. خانقاه او مجمع صوفیه وابدال بود. وی را تألیفاتی است: 1- قواعد الحقایق. 2- شرح قواعد الحقایق. 3- مفتاح الحقایق. 4- توضیح منهاج الاصول قاضی ناصرالدین. 5- تلخیص القواعد. و نیز رساله های لطیف و کلمات جامع و بخشی از تفسیر قرآن. وی در ذی قعده سال 781 هجری قمری وفات یافت و در قسمت شمالی رباط خود به خاک سپرده شد. (شدالازار ص 77)
لغت نامه دهخدا
قزلجه
(قِ زِ جَ)
دهی از دهستان شهرویران بخش حومه شهرستان مهاباد واقع در 13 هزارگزی جنوب خاوری مهاباد و 14 هزارگزی خاور شوسۀ مهاباد به سردشت. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل مالاریایی است. سکنۀ آن 433تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و توتون. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. در دو محل به فاصله یکهزار گز به نام قزلجۀ بالا و پائین مشهور است. سکنۀ قزلجۀ پایین 219 تن میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
قزلجه
ترکی سرخاب غازه گلگونه، سرخک آبله سرخ ازبیماری ها سرخاب که زنان بر روی مالند غازه گلگونه، علتی است مانند آبله که از بدن کودکان خردسال برآید
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قِ زِجَ اَ)
دهی از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه واقع در 17500 گزی جنوب خاوری قره آغاج و 4500 گزی جنوب شوسۀ مراغه به میانه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل مالاریایی است. سکنه 1050 تن. آب آن از چشمه سارها و محصول آن غلات، بزرک، زردآلو. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قِ زِ جَ قَ عَ)
دهی از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه واقع در 37 هزارگزی شمال خاوری قره آغاج و 24هزارگزی جنوب شوسۀ مراغه به میانه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است. سکنۀ آن 50 تن. آب آن ازرود خانه آیدوغموش و محصول آن غلات، نخود، بزرک، برنج. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قِ زِ جَ)
دهی جزء دهستان ابرغان بخش مرکزی شهرستان سراب واقع در 27 هزارگزی جنوب باختری سراب و 8 هزارگزی شوسۀ سراب به تبریز. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل است. سکنۀ آن 235 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قِ زِ جَ)
دهی جزء دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان اهر واقع در 26 هزارگزی باختری اهر و 6 هزارگزی شوسۀ تبریز به اهر. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است. سکنۀ آن 262 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان فرش بافی و گلیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قِ زِ جَاَ شَ)
دهی جزء دهستان عباسی بخش بستان آباد شهرستان تبریز واقع در 29 هزارگزی جنوب خاوری بستان آباد و 3 هزارگزی شوسۀ میانه به تبریز. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل است. سکنۀ آن 497 تن. آب آن از رودخانه و محصول آن غلات، درخت تبریزی. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قِ زِ جَ)
دهی از دهستان سیاه منصور شهرستان بیجار واقع در 33 هزارگزی باختر حسن آبادسوگند و یکهزارگزی شریف کندی. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است. سکنۀ آن 370 تن. آب آن از چشمه ومحصول آن غلات، لبنیات، انگور. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالیچه بافی و جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قِ زِ جَ)
دهی از دهستان سکمن آباد بخش حومه شهرستان خوی واقع در 56 هزارگزی شمال باختری خوی و 4500 گزی باختر شوسۀ خوی به سیه چشمه و در سینۀ کوه. هوای آن سردسیر سالم است. سکنۀ آن 192 تن. آب آن از قره سو میباشد. محصول آن غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قِ زِ جَ قَ)
دهی جزء دهستان آلان براغوش شهرستان سراب واقع در 18 هزارگزی شمال خاوری مهربان و 16 هزارگزی شوسۀ سراب. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است. سکنۀ آن 559 تن. آب آن از رود خانه چاکی چای و محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری و کارگری و صنایع دستی زنان فرش بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قِ زِ جَ)
دهی از دهستان لکستان بخش سلماس شهرستان خوی واقع در 13 هزارگزی خاور سلماس و 4 هزارگزی جنوب راه ارابه رو سلماس به طسوج. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل مالاریایی است. سکنه 451 تن. آب آن از رو خانه زولا و محصول آن غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قِ زِ جَ)
دهی جزء دهستان تسوج بخش شبستر شهرستان تبریز واقع در 50 هزارگزی باختر شبسترو 2 هزارگزی شوسۀ صوفیان به سلماس. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل است. سکنۀ آن 313 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه ارابه رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قِ زِ جَ قِ)
دهی جزء دهستان آتش بیک بخش سراسکند شهرستان تبریز واقع در30 هزارگزی جنوب باختری سراسکند و 5 هزارگزی خط آهن میانه به مراغه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است. سکنۀ آن 91 تن. آب آن از چشمه و رودخانه و محصول آن غلات، حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قِ زِ جَ)
دهی از دهستان خدابنده لو از بخش قروۀ شهرستان سنندج واقعدر 17 هزارگزی خاور گل تپه و 3 هزارگزی خاور وصله. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است. سکنۀ آن 250 تن. آب آن از چشمه ها و محصول آن غلات، حبوبات، مختصر انگور، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد، و در تابستان از ولی محمد اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قِ زِ جَ کَ کَ)
دهی از دهستان قره قویون بخش حومه شهرستان ماکو واقع در 37500 گزی جنوب خاوری ماکو و 4 هزارگزی جنوب راه ارابه رو صوفی به شوط. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل مالاریایی است. سکنه 299 تن. آب آن از قنات و چشمه و محصول آن غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه ارابه رو دارد. در دو محل به فاصله 7 هزار گز به نام قزلجه قلعۀ بالا و پائین مشهور است. سکنۀ قزلجه قلعۀ پائین 80 تن میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قِ زِ جَ)
دهی از دهستان حاجیلو از بخش کبودرآهنگ شهرستان همدان واقع در 12 هزارگزی شمال خاوری قصبۀ کبودرآهنگ و 12 هزارگزی باختر شوسۀ همدان به تهران. موقع جغرافیایی آن دامنه و هوای آن سردسیری است. سکنۀ آن 580 تن. آب آن از قنات و محصول آن غلات، لبنیات، مختصر انگور و صیفی. شغل اهالی زراعت وگله داری و صنایع دستی زنان قالی بافی است. راه مالرودارد، و در تابستان از طریق کبودرآهنگ و آب باریک اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قِ زِ جَ کَ)
دهی از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه واقع در 11 هزارگزی شمال باختری قره آغاج و 15500 گزی جنوب شوسۀمراغه به میانه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است. سکنه 890 تن. آب آن از چشمه سار و محصول آن غلات، نخود، بزرک. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد (به این ده ’قزلجۀ’ مطلق نیز میگویند). (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قِ زِ جَ مَرْ)
دهی از دهستان اسفندآباد بخش قروۀ شهرستان سنندج واقع در 8 هزارگزی شمال خاوری قروه و 9 هزارگزی شمال دلبران. موقع جغرافیایی آن تپه ماهور و هوای آن سردسیری است. سکنۀ آن 753 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، لبنیات، انگور، حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالیچه بافی و جاجیم بافی است. راه مالرو دارد، و در تابستان از طریق دلبران اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قِ زِ جَ مَ گِ)
دهی از دهستان بناجو از بخش بناب شهرستان مراغه واقع در 13500 گزی جنوب بناب و 3 هزارگزی خاور راه ارابه رو بناب به میاندوآب. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل مالاریایی است. سکنۀ آن 77 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قِ زِ جَ مِ)
دهی از دهستان آتابای بخش مرکزی شهرستان گنبدقابوس واقع در 10000 گزی خاور گنبد. موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 200 تن که چادرنشین هستند. آب آن از قنات و چاه و محصول آن غلات، حبوبات، صیفی، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالیچه بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(قِ لَ)
دهی جزء دهستان مهرانرود بخش بستان آباد شهرستان تبریز واقع در22 هزارگزی خاوری شهرستان تبریز و 500 گزی شوسۀ تبریز به میانه. موقع جغرافیایی آن جلگه و سردسیر ییلاقی است. سکنۀ آن 356 تن. آب آن از چشمه است. محصول آن غلات، حبوبات، سنجد. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قِ زِ جَ)
دهی جزء دهستان خانمرود بخش هریس شهرستان اهر واقع در5700 گزی جنوب هریس. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 308 تن. آب آن از چشمه و رود خانه محلی و محصول آن غلات، سردرختی، حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان فرش بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ جَ)
دستۀ چاقو. (دزی ج 2 ص 392)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قزلچه
تصویر قزلچه
ترکی سرخاب غازه گلگونه، سرخک آبله سرخ ازبیماری ها
فرهنگ لغت هوشیار