جدول جو
جدول جو

معنی قزل - جستجوی لغت در جدول جو

قزل
رنگ طلائی، سرخ
تصویری از قزل
تصویر قزل
فرهنگ لغت هوشیار
قزل
((قِ زِ))
سرخ، قرمز
تصویری از قزل
تصویر قزل
فرهنگ فارسی معین
قزل
سرخ، طلا، رنگ طلایی
تصویری از قزل
تصویر قزل
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قتل
تصویر قتل
کشتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قبل
تصویر قبل
پیش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قول
تصویر قول
زبان، گفت، پیمان، فرمایش، گفته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قفل
تصویر قفل
چیلان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ازل
تصویر ازل
همیشگی، دیرینگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بزل
تصویر بزل
شکافتن چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غزل
تصویر غزل
(دخترانه)
شعر عاشقانه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گزل
تصویر گزل
(دخترانه)
زیبا، نامی ترکمنی است، زیبا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عزل
تصویر عزل
برکناری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رزل
تصویر رزل
فرومایه، پست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جزل
تصویر جزل
عظیم، بزرگ، فراوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خزل
تصویر خزل
بریدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قول
تصویر قول
قلب سپاه در میدان جنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قزح
تصویر قزح
ادویه، چاشنی، تخم پیاز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غزل
تصویر غزل
ریسیدن، رشتن، رشته، نخ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ازل
تصویر ازل
آنچه اول و ابتدا نداشته باشد، همیشگی، دیرینگی، زمان بی ابتدا
زلل، در علم عروض اجتماع خرم و هتم است که از مفاعیلن فاع باقی بماند و فعل به جای آن بگذارند، لغزیدن و افتادن، از حق و صواب منحرف گشتن، لغزش، خطا، کمی، نقصان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قال
تصویر قال
گفتگو، گفتار، سر و صدا و هیاهو
قال و قیل: گفتگوی مردم، گفتگوی درهم و برهم، برای مثال از قال و قیل مدرسه حالی دلم گرفت / یک چند نیز خدمت معشوق و می کنم (حافظ - ۷۰۲)
قال و مقال: قال مقال، گفتگو، هیاهو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قبل
تصویر قبل
پیش، جلو، سابق، در زمان گذشته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هزل
تصویر هزل
مزاح، شوخی، سخن غیر جدی، سخن بیهوده، در علوم ادبی سخن منظوم یا منثور که محتوی مضامین غیراخلاقی و غیراجتماعی است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قبل
تصویر قبل
جانب، طرف، نزد، طاقت و قدرت، جهت، سبب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عزل
تصویر عزل
از کار بازداشتن، بیکار کردن، برکنار کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قبل
تصویر قبل
رو به رو، پیش، جلو، اندام پیش، آلت تناسلی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قتل
تصویر قتل
کشتن، شهادت یکی از امامان شیعه مثلاً روز قتل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قول
تصویر قول
گفتار، سخن، کلام، وعده، کنایه از عقیده، نظر
قول دادن: وعده دادن، پیمان کردن
قول گرفتن: پیمان گرفتن، عهد گرفتن
قول و قرار: عهد و پیمان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قمل
تصویر قمل
شپش، حشره ای ریز با زندگی انگل وار که معمولاً از خون پستانداران تغذیه می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نزل
تصویر نزل
بخشش، احسان، برکت، آنچه برای مهمان تهیه کنند، خوردنی و طعامی که پیش مهمان بگذارند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قفل
تصویر قفل
وسیله ای فلزی که به در صندوق یا خانه می زنند و در را با آن می بندند، کلیدان
قفل ابجد: نوعی قفل که با حروف الفبا باز و بسته می شود
قفل رومی: در موسیقی از الحان سی گانۀ باربد، برای مثال چو قفل رومی آوردی در آهنگ / گشادی قفل گنج از روم و از زنگ (نظامی۱۴ - ۱۸۰)، بلبل همی سراید چون باربد / قالوس و قفل رومی و جالینوس (عنصری - ۳۳۷)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خزل
تصویر خزل
اخزل، در علم عروض شعری که در آن متفاعلن به مفتعلن تغییر یافته باشد
فرهنگ فارسی عمید
یکسو نمودن و جدا کردن و بیکار ساختن، بر کناری از کار، معزولی، پیاده کردن از عمل
فرهنگ لغت هوشیار
سخن گفتن با زنان و عشقبازی نمودن، ثنای کسی، ابیاتی که تعداد آن کمتر از هفت و زیادتر از پانزده نباشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قال
تصویر قال
گفت، سخن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قبل
تصویر قبل
پیش، نقیض بعد نزد، جانب
فرهنگ لغت هوشیار