جدول جو
جدول جو

معنی قزاقستان - جستجوی لغت در جدول جو

قزاقستان(قَزْ زا قِ)
کازاخستان. یکی از جمهوریهای اتحاد جماهیر شوروی است که از شمال به روسیه و از مغرب به روسیه و دریای خزر و از جنوب به ترکمنستان و ازبکستان و قرغیزستان و از مشرق به چین محدود است. مساحت این جمهوری 10000 میل مربع است و جمعیت آن در سال 1954م. به 6500000 تن بالغ می گردیده است. این منطقه دارای سرزمینی هموار است که از طرف مشرق و جنوب شرقی به رشته جبال آسیای میانه میرسد و ارتفاع پیدا میکند. مهمترین محصولات آن برنج و پنبه و کتان و تنباکو و میوه جات و نفت و آهن و روی و مس است. پایتخت آن آلماتااست. (از الموسوعه العربیه). و رجوع به قزاق شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(چُ قِ)
دهی جزء دهستان پلرودبار بخش رودسر شهرستان لاهیجان که در دوازده هزارگزی جنوب خاوری رودسر و 6 هزارگزی جنوب راه شوسۀ رودسر به شهسوار واقع است. جلگه و مرطوب است و 191 تن سکنه دارد. آبش از نهر پلرود. محصولش برنج و چای. شغل اهالی زراعت وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
دهی از دهستان میاندربند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان. در 37000 گزی شمال باختری کرمانشاه و 2000 گزی باختر شوسۀ سنندج به دردشت واقع و هوای آن سردسیری است. 215 تن سکنه دارد. آب آن از رود خانه رازآور. محصولات آن غلات، حبوبات، چغندرقند، تریاک، توتون. شغل اهالی زراعت است. از گوهرچقا اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قِ / قُ رَ / رِ)
جای آماده برای قمار.
- قمارستان چرخ،کنایه از تأثیر و ادوار و سیر افلاک و کواکب است. (انجمن آرای ناصری) :
قمارستان چرخ نیم خایه
بسی پرمایه را برده ست مایه.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(مَ رَ / رِ)
گورستان. (آنندراج). گورستان و قبرستان. (ناظم الاطباء). رجوع به مزار شود
لغت نامه دهخدا
(بُ)
دهی است جزء دهستان سیارستاق قشلاقی بخش رودسر شهرستان لاهیجان. محلی است جلگه و مرطوب و 107 تن سکنه دارد. آب آن از نهر پل رود و محصول آن برنج و شغل اهالی زراعت است و راه مالرو داد. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(قِ)
زمین طاقناک. رجوع به طاق شود: عادیه، شتران مانندۀ در طاقستان که بشوره گیاه میل نکنند. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بزازستان
تصویر بزازستان
راسته پارچه فروشان بذیونستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مزارستان
تصویر مزارستان
گورستان ستودان مرغزن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طاقستان
تصویر طاقستان
زمین پر طاق (درخت) طاقناک
فرهنگ لغت هوشیار
گورستان، قبرستان، دارالرحمه، خاک جا
فرهنگ واژه مترادف متضاد