جدول جو
جدول جو

معنی قریر - جستجوی لغت در جدول جو

قریر
آنکه چشمش به شادی روشن شود
تصویری از قریر
تصویر قریر
فرهنگ فارسی عمید
قریر
خنک سرد. یا چشم (مردم مردمک عین) قریر. چشم خنک کرده: بر روی ملک دیده ای بصیر است و در دیده دولت مردمی قریر
فرهنگ لغت هوشیار
قریر
((قَ رِ))
روشن، خنک، سرد
تصویری از قریر
تصویر قریر
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قریره
تصویر قریره
قریردرفارسی چشم خنک چشم سرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقریر
تصویر تقریر
به اقرار آوردن، سخن گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقریر
تصویر تقریر
بیان کردن، قرار دادن، برقرار کردن، اقرار کردن، به اقرار آوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تقریر
تصویر تقریر
((تَ))
برقرار کردن، بیان کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جریر
تصویر جریر
(پسرانه)
نام دانشمند معروف و مؤلف تاریخ طبری
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حریر
تصویر حریر
(دخترانه)
پارچه ابریشمی نازک
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سریر
تصویر سریر
(دخترانه)
تخت پادشاهی، اورنگ
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زریر
تصویر زریر
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام فرزند لهراسپ پادشاه کیانی و برادر گشتاسپ و از مبلغان بزرگ آیین زرتشتی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حریر
تصویر حریر
ابریشم، پرنیان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قریب
تصویر قریب
نزدیک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قرار
تصویر قرار
پیمان، نهش، هال، دیدار
فرهنگ واژه فارسی سره
گرد اندام، ستور تیزرو، چراغ روشن، تیز دویدن، خویروانی روان شدن خوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدیر
تصویر قدیر
(پسرانه)
توانا، قادر، از نامهای خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فریر
تصویر فریر
(دخترانه)
گیاهی خوشبو
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زریر
تصویر زریر
مرد تیز هوش و سبک روی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جریر
تصویر جریر
افسار شتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حریر
تصویر حریر
ابریشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خریر
تصویر خریر
آواز کردن بهنگام خواب یا بهنگام جنگی، بانگ کردن آب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پریر
تصویر پریر
پریروز: (پریر قبله احرار زاولستان بود چنانکه کعبه است امروز اهل ایمانرا) (ناصر خسرو) یا پریر پریر. روز پیش از پریر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سریر
تصویر سریر
تخت پادشاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شریر
تصویر شریر
بدکار، صاحب شر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صریر
تصویر صریر
فریاد کردن و بانگ کردن، صدای قلم هنگام نوشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غریر
تصویر غریر
جوان بی تجربه، مغرور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شریر
تصویر شریر
بدکار، صاحب شرّ، شرور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قصیر
تصویر قصیر
کوتاه، کم ارتفاع، مقابل بلند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قرین
تصویر قرین
نزدیک، همدم، همسر، یار، مصاحب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قریع
تصویر قریع
سید، مهتر، پهلوان، حریف، هم نبرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قرار
تصویر قرار
زمان یا مکان ملاقات، آرامش، آسودگی، رای و حکمی که دربارۀ مسئله یا امری صادر شود، عهد و پیمان، پایداری، در علم حقوق حکمی از سوی مقام قضایی
قرار دادن: جا دادن، استوار ساختن، برقرار کردن
قرار داشتن: برقرار بودن، جا داشتن، آرامش داشتن، وعدۀ ملاقات داشتن
قرار گذاشتن: شرط کردن، عهد و پیمان کردن
قرار گرفتن: استوار و محکم شدن، ساکن شدن، جا گرفتن، آرام گرفتن، ثابت گشتن
قرار مدار: بند و بست، شرط، عهد و پیمان
قرار و مدار: بند و بست، شرط، عهد و پیمان، قرار مدار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قرقر
تصویر قرقر
صدای چرخ یا دولاب، هنگام چرخیدن، صدای لولای در، هنگام باز و بسته شدن، املای دیگر واژۀ غرغر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قدیر
تصویر قدیر
از نام ها و صفات باری تعالی، دارای قدرت، توانا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حریر
تصویر حریر
ابریشم، تاری بسیار نازک و محکم که از باز کردن پیلۀ کرم ابریشم تهیه می شود و در صنایع نساجی و تهیۀ تار بعضی از سازهای موسیقی به کار می رود، قزّ، کج، کناغ، بریشم، سیلک، دمسق، بهرامه، دمسه، پناغ
پارچۀ ابریشمی
جامۀ ابریشمی، پرنیان، پرند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قریش
تصویر قریش
صد و ششمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۴ آیه، ایلاف
فرهنگ فارسی عمید