جدول جو
جدول جو

معنی قریاض - جستجوی لغت در جدول جو

قریاض(قِرْ)
نام جایی است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ریاض
تصویر ریاض
(پسرانه)
روضه ها، باغها
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ریاض
تصویر ریاض
روضه ها، مطالب و اشعاری که در سوگواری و عزاداری بالای منبر می خوانند، باغ ها، گلستان ها، گلزارها، سبزه زارها، مرغزارها، کنایه از قبور بزرگان دینی، بهشت ها، جمع واژۀ روضه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قریض
تصویر قریض
شعر، سخنی که دارای وزن و قافیه باشد، سخن منظوم، کلام موزون
فرهنگ فارسی عمید
(قَ)
خراج و عشور بر مال. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
همدانی (یا بروجردی)، میرزا محمدجعفر ازگویندگان و علمای ریاضی و موسیقی قرن سیزدهم هجری بود و بسال 1268 ه، ق، درگذشت، ابیات زیر از اوست:
هرکه را پیشه کمال است و بضاعت هنر است
غالب آن است که با ساده رخانش نظر است
راستی هر که نداردسر سودای بتان
بحقیقت حیوان است و به صورت بشر است،
نهان اگر تو ز چشم امیدوار منی
بدین خوشم که تو در خاطر فکار منی
چنان به یاد تو مستغرقم که پنداری
نشسته در بر و آسوده در کنار منی،
(از مجمعالفصحا ج 2 ص 147)،
رجوع به فرهنگ سخنوران شود
ابن رضا بن احمد پاشابن محمد الصلح، متولد 1310 هجری قمری و مقتول 1370 هجری قمری از پیشوایان و رهبران و دانشمندان و مؤلفان نامی عرب بود و در استقلال لبنان سهمی بسزا داشت، رجوع به همان مأخذ شود
لغت نامه دهخدا
پایتخت عربستان سعودی واقع در مرکز شبه جزیره عربستان، دارای 150000 تن جمعیت، و محصول آن خرماست، (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ روضه، (دهار) (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)، جمع واژۀ روضه به معنی مرغزار، به تبدیل ’و’ به ’ی’ به جهت کسرۀ ماقبل، و فارسیان به معنی مفرد استعمال نمایند، مانند ملائک و مشایخ و عجایب و این از تصرفات فارسیان است، (آنندراج) (از غیاث اللغات)، رجوع به روضه شود، باغ و بوستان، (ناظم الاطباء) : اکنون در ریاض امن و ... می چرد، (کلیله و دمنه)،
ز خشک آخور خذلان برست خاقانی
که در ریاض محمد چرید کشت رضا،
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 14)،
رعایای آن بقعه را در ریاض امن و جنان امان بداشت، (ترجمه تاریخ یمینی ص 396)،
کشته ای خر کره ام را در ریاض
که مبادت بسط هرگز انقباض،
مولوی،
پهلوی تن ضعیف بود پشت دل قوی
صیدی که در ریاض ریاضت کند چرا،
سعدی،
در خزان هم گلش از باد نریزد صائب
هر ریاضی که در او مرغ خوش الحانی هست،
صائب (از آنندراج)،
ز صد ریاض یکی چون ریاض کوی تو نیست
نمی رسد به ریاض بهشت هیچ ریاض،
آصفی (از آنندراج)،
- رشک ریاض ارم، یعنی رشک باغ ارم، (ناظم الاطباء)،
- ریاض النعیم، باغهای نعمت:
در عجم از داد تست بیشه ریاض النعیم
در عرب از یاد تست شوره حیاض النعم،
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(کَ)
موضعی است بنواحی بغداد. نصر گوید: موضعی است بین کوفه و شام که از آن به عین اباغ روند. گروهی از طایفۀ شیبان و کنده در آن سکونت دارند. عبیدالله بن حر در آن باره اشعاری دارد. گاه قیاس در بعض اشعار آمده است. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
قلعه ای است در یمن بین تعز و ریمه، (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
برابر و مساوی، گویند هذا قیاض له، (منتهی الارب)، رجوع به قیض شود
لغت نامه دهخدا
(تُ لُوو)
ریاضت دادن و رام کردن اسب کره را، (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)، رام کردن ستور، (تاج المصادر بیهقی)، مراوضه، (ناظم الاطباء)، رجوع به مراوضه شود
لغت نامه دهخدا
(تِرْ)
از نامهای زنان است. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(فَرْ)
چشمه ای است در وادی سباب و گویند نخلستانهایی است از آن مالک بن سعد. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(قُ رَیْ یا)
یکی از منازل طی است. سکونی گوید: از وادی قری تا تیماء چهار شب و از تیماء تا قریات سه یا چهار شب مسافت است. وی گوید: قریات نام دومه و سکاکه و قاره است. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(قِرْ)
زمینی که خاص برای زراعت و نشاندن باشد. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(قَ مَ حَلْ لَ)
جائی است در دیار بنی جعده از بنی عامر که مالک بن صمصامۀ جعدی در شعر خود از آن یاد کرده است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قراض
تصویر قراض
پاداش دادن، بازرگانی باوام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ریاض
تصویر ریاض
جمع روضه، مرغزارها روادها بوستان ها جمع روضه باغها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قریض
تصویر قریض
بریده شده، چامه سرود، بدهکار گزنه از گیاهان مقروض، شعر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ریاض
تصویر ریاض
جمع روضه، باغ ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قریض
تصویر قریض
((قَ))
مقروض، شعر
فرهنگ فارسی معین