نام وی مسلم بن مخراق، از محدثان است. وی از ابن عمر روایت کند و ابن عون و شعبه از او روایت دارند. (اللباب فی تهذیب الانساب). در اصطلاح علم حدیث، محدث به فردی گفته می شود که احادیث صحیح را از سایر روایات تمیز می دهد و آن ها را به دقت به نسل های بعدی منتقل می کند. به عبارت دیگر، محدث کسی است که روایت های پیامبر اسلام را جمع آوری کرده، بررسی و تطبیق می کند و در صورت صحت، آن ها را نشر می دهد. این کار نیازمند دقت در بررسی سند، متن، و شرایط راویان است. نام یکی از تیره های اسپری قلخانی گوران. زمستان در گرمسیر پشت تنگ ذهاب ساکن می شوند و تابستان برای زراعت و تعلیف احشام خود حدود زنجیرگوران می آیند. سکنۀ آن 55 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
نام وی مسلم بن مخراق، از محدثان است. وی از ابن عمر روایت کند و ابن عون و شعبه از او روایت دارند. (اللباب فی تهذیب الانساب). در اصطلاح علم حدیث، محدث به فردی گفته می شود که احادیث صحیح را از سایر روایات تمیز می دهد و آن ها را به دقت به نسل های بعدی منتقل می کند. به عبارت دیگر، محدث کسی است که روایت های پیامبر اسلام را جمع آوری کرده، بررسی و تطبیق می کند و در صورت صحت، آن ها را نشر می دهد. این کار نیازمند دقت در بررسی سند، متن، و شرایط راویان است. نام یکی از تیره های اسپری قلخانی گوران. زمستان در گرمسیر پشت تنگ ذهاب ساکن می شوند و تابستان برای زراعت و تعلیف احشام خود حدود زنجیرگوران می آیند. سکنۀ آن 55 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
منسوب است به بقر، که بعضی به این نسبت اشتهار داشته اند. (سمعانی)، صومعه. خانقاه. زیارتگاه یا مقبره: و ما (مسعود) حرمت بزرگ او را این بقعت بر خود حرام کردیم که جز بزیارت اینجا نیاییم. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 257). و رجوع به بقعه و بقعه شود
منسوب است به بقر، که بعضی به این نسبت اشتهار داشته اند. (سمعانی)، صومعه. خانقاه. زیارتگاه یا مقبره: و ما (مسعود) حرمت بزرگ او را این بقعت بر خود حرام کردیم که جز بزیارت اینجا نیاییم. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 257). و رجوع به بقعه و بقعه شود
منسوب است به شقره بن نکره بن لکیزبن افصی بن عبدالقیس که قبیله ای از آنان هست. (از لباب الانساب). منسوب به شقره که نام پدر قبیله است. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
منسوب است به شقره بن نکره بن لکیزبن افصی بن عبدالقیس که قبیله ای از آنان هست. (از لباب الانساب). منسوب به شقره که نام پدر قبیله است. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
منسوب به عقر که آن قریه ای است بر راه بغداد به دسکره. ابوالدر لؤلؤبن ابی الکرم بن لؤلؤبن فارس عقری بدین نسبت شهرت دارد. (از اللباب فی تهذیب الانساب)
منسوب به عقر که آن قریه ای است بر راه بغداد به دسکره. ابوالدر لؤلؤبن ابی الکرم بن لؤلؤبن فارس عقری بدین نسبت شهرت دارد. (از اللباب فی تهذیب الانساب)
زن حایض. (از منتهی الارب) ، المراه عقری حلقی،یعنی خداوند جسم او را مجروح کند و در گلوی وی درد ایجاد کند، و یا اینکه با بدی خویش قوم خود را زخم میرساند و در گلوی آنها درد ایجاد می کند. آن را مصدر ’عقر’ و ’حلق’ دانسته اند لذا صحیح آن را منّون ضبط کرده اند، و برخی آن را صفت دانسته اند و الف آن را برای تأنیث چون سکری. و نیز رفع آن جایز است بنا بر خبریت برای مبتدای محذوف (هی عقری حلقی) و نصب آن نیزجایز است بنابر مصدریت، جمع واژۀ عقیر. (ازمنتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به عقیر شود
زن حایض. (از منتهی الارب) ، المراه عقری حلقی،یعنی خداوند جسم او را مجروح کند و در گلوی وی درد ایجاد کند، و یا اینکه با بدی خویش قوم خود را زخم میرساند و در گلوی آنها درد ایجاد می کند. آن را مصدر ’عقر’ و ’حلق’ دانسته اند لذا صحیح آن را منّون ضبط کرده اند، و برخی آن را صفت دانسته اند و الف آن را برای تأنیث چون سَکری. و نیز رفع آن جایز است بنا بر خبریت برای مبتدای محذوف (هی عقری حلقی) و نصب آن نیزجایز است بنابر مصدریت، جَمعِ واژۀ عَقیر. (ازمنتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به عقیر شود
منسوب به عقر که گویا قریه ای است از قرای رمله. ابوجعفر محمد بن احمد بن ابراهیم عقری رملی بدین نسبت شهرت دارد. او محدث بود، و پس از سال 310 ه. ق. درقید حیات بوده است. (از اللباب فی تهذیب الانساب)
منسوب به عقر که گویا قریه ای است از قرای رمله. ابوجعفر محمد بن احمد بن ابراهیم عقری رملی بدین نسبت شهرت دارد. او محدث بود، و پس از سال 310 هَ. ق. درقید حیات بوده است. (از اللباب فی تهذیب الانساب)
ابوبکر مطرف بن معقل شقری تمیمی. از ابن سیرین و حسن و شعبی روایت کرد، و نضر بن شمیل و ابوداود طیالسی و جز وی از او روایت دارند. اخبار او موثق است. (از لباب الانساب)
ابوبکر مطرف بن معقل شقری تمیمی. از ابن سیرین و حسن و شعبی روایت کرد، و نضر بن شمیل و ابوداود طیالسی و جز وی از او روایت دارند. اخبار او موثق است. (از لباب الانساب)