جدول جو
جدول جو

معنی قرمزین - جستجوی لغت در جدول جو

قرمزین
(قَ مَ)
دهی است جزء دهستان کوهپایۀ بخش نوبران شهرستان ساوه در 20 هزارگزی شمال باختری نوبران و 10 هزارگزی راه عمومی. موقع جغرافیایی آن کوهستان سردسیر. سکنه 847 تن. آب آن از چشمه سار. محصولات آن جا غلات، بنشن، بادام، گردو، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و جاجیم بافی و قالیچه بافی است. راه مالرو و ماشین رو دارد، از طریق آق قلعه میتوان ماشین برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مرمرین
تصویر مرمرین
(دخترانه)
ساخته شده از مرمر یا از جنس مرمر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از قرمزی
تصویر قرمزی
هرچه با رنگ قرمز رنگ شده باشد، سرخ رنگ
فرهنگ فارسی عمید
(قِ مِ زی یَ)
الحمّی قرمزیه، سرخجه. سرخک. تب قرمزی مرضی است مسری و خطرناک که از میکرب ستربتوکوکس خونی ناشی میشود. انقلاب این مرض در مدت یک هفته به نهایت میرسد و بدن یکپارچه به رنگ قرمز درمی آید که در آن نقطه هائی از قرمزی روشن و کوچک به چشم میخورد و به سبب التهاب درد گوش عارض میگردد. در دوران نقاهت بدن پوست می اندازد. این مرض به وسیلۀ حرف زدن و سرفه کردن به دیگری منتقل میشود. پنی سیلین و برخی داروهای قدیمی برای مبارزه با این بیماری به کار میرود. (الموسوعه العربیه)
لغت نامه دهخدا
(قِ مِ)
نسبت است به قرمز. آنچه رنگش سرخ باشد. (از اقرب الموارد).
- قرمزی روز، کنایه از شفقی است که پیش از طلوع آفتاب و بعد از صبح به هم رسد. (مجموعۀ مترادفات ص 272)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دربزین
تصویر دربزین
یونانی تازی گشته پارسی تازی گشته دارابزین ستناوند تارمی
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است بیابانی برگهایش شبیه برگ ابهل و بلندیش شبیه غلاف لوبیا جا داردتخمهایش سیاه و در طب بکار میرود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آرتزین
تصویر آرتزین
چاه جهنده
فرهنگ لغت هوشیار
از ریشه سنسکریت قرمزی در فارسی: خیری سوری قرمز بودن سرخی. یا قرمزی روز. شفقی که پیش از طلوع آفتاب و بعد از صبح بهم رسد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرمزی
تصویر قرمزی
((قِ مِ))
منسوب به قرمز، دیبای نازک سرخ رنگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرازین
تصویر فرازین
ارشد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آرتزین
تصویر آرتزین
چاه جهنده، خیزچاه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قرمزی
تصویر قرمزی
احمرارٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از قرمزی
تصویر قرمزی
Reddish, Reddishness, Redness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از قرمزی
تصویر قرمزی
rougeâtre, rougeur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
سرخ کردنی، سرخ رنگ سرخ رنگی
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از قرمزی
تصویر قرمزی
rötlich, Rötung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از قرمزی
تصویر قرمزی
สีแดงอมชมพู , ความแดง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از قرمزی
تصویر قرمزی
avermelhado, vermelhidão
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از قرمزی
تصویر قرمزی
سرخی مائل , سرخی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از قرمزی
تصویر قرمزی
লালচে , লালচে
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از قرمزی
تصویر قرمزی
kırmızımsı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از قرمزی
تصویر قرمزی
nyekundu kidogo, wekundu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از قرمزی
تصویر قرمزی
czerwonawy, zaczerwienienie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از قرمزی
تصویر قرمزی
赤みを帯びた , 赤み
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از قرمزی
تصویر قرمزی
带红色的 , 红润
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از قرمزی
تصویر قرمزی
אדמדם , אֲדֻמָּה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از قرمزی
تصویر قرمزی
красноватый , покраснение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از قرمزی
تصویر قرمزی
kemerahan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از قرمزی
تصویر قرمزی
लालिमा , लाली
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از قرمزی
تصویر قرمزی
roodachtig, roodheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از قرمزی
تصویر قرمزی
rossiccio, rossore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از قرمزی
تصویر قرمزی
rojizo, enrojecimiento
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از قرمزی
تصویر قرمزی
червонуватий , почервоніння
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از قرمزی
تصویر قرمزی
붉은 기운이 있는 , 발그레함
دیکشنری فارسی به کره ای