جدول جو
جدول جو

معنی قرمزگل - جستجوی لغت در جدول جو

قرمزگل(قِ مِ)
دهی است جزء دهستان حومه بخش دهخوارقان شهرستان تبریز در 14 هزارگزی خاور دهخوارقان و 14 هزارگزی شوسۀ تبریز به آذرشهر. موقع جغرافیایی آن جلگۀ معتدل. سکنۀ آن 257 تن. آب آن از چشمه و محصولات آن جا غلات و حبوبات و توتون و بادام. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خرم گل
تصویر خرم گل
(دخترانه)
آنکه چون گل خرم و با طراوت است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از قرمزی
تصویر قرمزی
هرچه با رنگ قرمز رنگ شده باشد، سرخ رنگ
فرهنگ فارسی عمید
(قَ گُ)
دهی از دهستان حسین آباد بخش حومه شهرستان سنندج کنار راه واقع در 38000 گزی شمال خاوری سنندج کنار راه شوسۀ جدید سنندج به سقز. موقع جغرافیایی آن کوهستانی سردسیرو سکنۀ آن 125 تن است. آب آن از رودخانه و چشمه و محصول آن غلات، حبوبات، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. به اصطلاح محل قراول میگویند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قُ)
نوعی از بار غضا که درختی است خاردار. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ گُ)
دهی از دهستان بارمعدن بخش سرولایت شهرستان نیشابور که در 18 هزارگزی جنوب چکنه بالا واقع است. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 225 تن. آب آن از قنات و محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و مالداری و ابریشم بافی است. راه مالرو دارد. مزارع کلاته حاجی میرزا یا سیدها جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(قَ مَ)
دهی است جزء دهستان کوهپایۀ بخش نوبران شهرستان ساوه در 20 هزارگزی شمال باختری نوبران و 10 هزارگزی راه عمومی. موقع جغرافیایی آن کوهستان سردسیر. سکنه 847 تن. آب آن از چشمه سار. محصولات آن جا غلات، بنشن، بادام، گردو، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و جاجیم بافی و قالیچه بافی است. راه مالرو و ماشین رو دارد، از طریق آق قلعه میتوان ماشین برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(قِ مِ زی یَ)
الحمّی قرمزیه، سرخجه. سرخک. تب قرمزی مرضی است مسری و خطرناک که از میکرب ستربتوکوکس خونی ناشی میشود. انقلاب این مرض در مدت یک هفته به نهایت میرسد و بدن یکپارچه به رنگ قرمز درمی آید که در آن نقطه هائی از قرمزی روشن و کوچک به چشم میخورد و به سبب التهاب درد گوش عارض میگردد. در دوران نقاهت بدن پوست می اندازد. این مرض به وسیلۀ حرف زدن و سرفه کردن به دیگری منتقل میشود. پنی سیلین و برخی داروهای قدیمی برای مبارزه با این بیماری به کار میرود. (الموسوعه العربیه)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قرمیل
تصویر قرمیل
فرانسو تازی گشته گیاه مروارید علف مروارید
فرهنگ لغت هوشیار
از ریشه سنسکریت قرمزی در فارسی: خیری سوری قرمز بودن سرخی. یا قرمزی روز. شفقی که پیش از طلوع آفتاب و بعد از صبح بهم رسد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلم گل
تصویر قلم گل
شاخچه گل نهاله گل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرمزی
تصویر قرمزی
((قِ مِ))
منسوب به قرمز، دیبای نازک سرخ رنگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قرمزی
تصویر قرمزی
احمرارٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از قرمزی
تصویر قرمزی
Reddish, Reddishness, Redness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از قرمزی
تصویر قرمزی
rougeâtre, rougeur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
جای گرم، گرمای زیاد
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از قرمزی
تصویر قرمزی
kırmızımsı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از قرمزی
تصویر قرمزی
nyekundu kidogo, wekundu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از قرمزی
تصویر قرمزی
سرخی مائل , سرخی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از قرمزی
تصویر قرمزی
สีแดงอมชมพู , ความแดง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از قرمزی
تصویر قرمزی
লালচে , লালচে
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از قرمزی
تصویر قرمزی
带红色的 , 红润
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از قرمزی
تصویر قرمزی
赤みを帯びた , 赤み
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از قرمزی
تصویر قرمزی
roodachtig, roodheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از قرمزی
تصویر قرمزی
אדמדם , אֲדֻמָּה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از قرمزی
تصویر قرمزی
붉은 기운이 있는 , 발그레함
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از قرمزی
تصویر قرمزی
kemerahan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از قرمزی
تصویر قرمزی
लालिमा , लाली
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از قرمزی
تصویر قرمزی
rossiccio, rossore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از قرمزی
تصویر قرمزی
червонуватий , почервоніння
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از قرمزی
تصویر قرمزی
czerwonawy, zaczerwienienie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از قرمزی
تصویر قرمزی
rötlich, Rötung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از قرمزی
تصویر قرمزی
красноватый , покраснение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از قرمزی
تصویر قرمزی
avermelhado, vermelhidão
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از قرمزی
تصویر قرمزی
rojizo, enrojecimiento
دیکشنری فارسی به اسپانیایی