بیهوده و بی معنی. (ناظم الاطباء). ترفند. (لسان العجم شعوری ج 1 ورق 274 ب) : طبع پسر مسعود از گفتن ترقند چون طبع پدر گشت به اشعار طرف بود. سوزنی (از لسان العجم ایضاً). ، دروغ و مکر و فریب و حیله و تزویر. (ناظم الاطباء). و رجوع به ترفند شود
بیهوده و بی معنی. (ناظم الاطباء). ترفند. (لسان العجم شعوری ج 1 ورق 274 ب) : طبع پسر مسعود از گفتن ترقند چون طبع پدر گشت به اشعار طرف بود. سوزنی (از لسان العجم ایضاً). ، دروغ و مکر و فریب و حیله و تزویر. (ناظم الاطباء). و رجوع به ترفند شود
دهی از دهستان چاردولی بخش اسدآباد شهرستان همدان واقع در 25000 گزی شمال قصبۀ اسدآباد و 60 هزارگزی جنوب باختر شوسۀ همدان به قروه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی سردسیر و سکنۀ آن 29 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، لبنیات، انگور، صیفی و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالی بافی است. راه مالرو دارد. طایفۀ چمور تابستان برای تعلیف احشام به آنجا میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
دهی از دهستان چاردولی بخش اسدآباد شهرستان همدان واقع در 25000 گزی شمال قصبۀ اسدآباد و 60 هزارگزی جنوب باختر شوسۀ همدان به قروه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی سردسیر و سکنۀ آن 29 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، لبنیات، انگور، صیفی و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالی بافی است. راه مالرو دارد. طایفۀ چمور تابستان برای تعلیف احشام به آنجا میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
سر نره. (از منتهی الارب). الکمره. (لسان العرب) ، پرنده ای است. (اقرب الموارد). پرنده ای است که دو بال خود را بر دو چشم دیوث مالد تا نرمی (و بی شرمی) او افزایش یابد. در حدیث وهب بن منبه آمده است که اگر شوی بر زن خود رشک نبرد خدا پرنده ای را که قرقفنه نام دارد بر او گمارد، پس بر آفتابگاه (روزنۀ) خانه او بایستد و اگر مرد را با زن خود ببیند او را به حال خود گذارد. (تاج العروس). در منتهی الارب بین دو معنی خلط شده است
سر نره. (از منتهی الارب). الکمره. (لسان العرب) ، پرنده ای است. (اقرب الموارد). پرنده ای است که دو بال خود را بر دو چشم دیوث مالد تا نرمی (و بی شرمی) او افزایش یابد. در حدیث وهب بن منبه آمده است که اگر شوی بر زن خود رشک نبرد خدا پرنده ای را که قرقفنه نام دارد بر او گمارد، پس بر آفتابگاه (روزنۀ) خانه او بایستد و اگر مرد را با زن خود ببیند او را به حال خود گذارد. (تاج العروس). در منتهی الارب بین دو معنی خلط شده است
یکی از بخشهای چهارگانه شهرستان چاه بهار است. این بخش در شمال شهرستان واقع و حدود و مشخصات آن به شرح زیر است:از طرف شمال به بخش بمپور، از شمال خاوری به بخش سرباز، از خاور به بخش راسک از شهرستان ایرانشهر، از طرف جنوب به بخش دشتیاری، از طرف باختر به بخش نیک شهر. هوای بخش قصرقند مانند سایر نقاط شهرستان گرمسیری مالاریائی ولی در اثر داشتن ارتفاعات زیاد از سایر نقاط شهرستان معتدل تر است. آب قراء بخش از رودخانه تأمین میشود. ارتفاعات: قسمت جنوب و باختر قصرقند کوهستانی کم ارتفاع و خاکی و نواحی دیگر دارای ارتفاعات بلند و سنگی است. بلندترین کوهها جبال گرگان بند و کوه آهوران است که دهستان چانف از بخش بمپور در دره های شمالی آن واقع است. رودخانه: این بخش دارای یک رودخانه به نام رود خانه خواجه است. این رودخانه از ارتفاعات گرگان بند و آهوران سرچشمه گرفته و قسمتی از آبادیهای دهستان چانف از بخش بمپور و قراء قصرقند را مشروب میسازد درصورتی که در زمستان یا بهار بارندگی زیاد بشود فاضل آب آن به بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار میرسد و مازاد آن به دریای عمان منتهی میشود. در حدود هزار تن از ساکنین بخش به طور سیار در دره های کوهستانی زندگی مینمایند و شغل آنها گله داری است. این بخش در سازمان وزارت کشور جزء شهرستان چاه بهار میباشد و از 66 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده، جمعیت آن در حدود 18000 تن است. راههای دهستان عموماً مالرو است، فقط راه فرعی اتومبیل رو از نیک شهر از شوسۀ ایرانشهر به چاه بهار منشعب میشود و به طول 70000 گز پس از پیمودن دره های زیاد به آبادی قصرقند منتهی میشود. مرکز بخش قصبۀ قصرقند است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
یکی از بخشهای چهارگانه شهرستان چاه بهار است. این بخش در شمال شهرستان واقع و حدود و مشخصات آن به شرح زیر است:از طرف شمال به بخش بمپور، از شمال خاوری به بخش سرباز، از خاور به بخش راسک از شهرستان ایرانشهر، از طرف جنوب به بخش دشتیاری، از طرف باختر به بخش نیک شهر. هوای بخش قصرقند مانند سایر نقاط شهرستان گرمسیری مالاریائی ولی در اثر داشتن ارتفاعات زیاد از سایر نقاط شهرستان معتدل تر است. آب قراء بخش از رودخانه تأمین میشود. ارتفاعات: قسمت جنوب و باختر قصرقند کوهستانی کم ارتفاع و خاکی و نواحی دیگر دارای ارتفاعات بلند و سنگی است. بلندترین کوهها جبال گرگان بند و کوه آهوران است که دهستان چانف از بخش بمپور در دره های شمالی آن واقع است. رودخانه: این بخش دارای یک رودخانه به نام رود خانه خواجه است. این رودخانه از ارتفاعات گرگان بند و آهوران سرچشمه گرفته و قسمتی از آبادیهای دهستان چانف از بخش بمپور و قراء قصرقند را مشروب میسازد درصورتی که در زمستان یا بهار بارندگی زیاد بشود فاضل آب آن به بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار میرسد و مازاد آن به دریای عمان منتهی میشود. در حدود هزار تن از ساکنین بخش به طور سیار در دره های کوهستانی زندگی مینمایند و شغل آنها گله داری است. این بخش در سازمان وزارت کشور جزء شهرستان چاه بهار میباشد و از 66 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده، جمعیت آن در حدود 18000 تن است. راههای دهستان عموماً مالرو است، فقط راه فرعی اتومبیل رو از نیک شهر از شوسۀ ایرانشهر به چاه بهار منشعب میشود و به طول 70000 گز پس از پیمودن دره های زیاد به آبادی قصرقند منتهی میشود. مرکز بخش قصبۀ قصرقند است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
قصبۀ مرکز بخش قصرقند شهرستان چاه بهار در 110000 گزی چاه بهار و 56000 گزی خاور نیک شهر، کنار رود خانه خواجه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و گرمسیرمالاریائی است. سکنۀ آن 4000 تن است. آب آن از قنات و رودخانه و محصول آن غلات، خرما، لبنیات، برنج و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه فرعی و پاسگاه ژاندارمری و دبستان دارد. قلعۀ خرابۀ قصرقند از ابنیۀ بسیار قدیم است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
قصبۀ مرکز بخش قصرقند شهرستان چاه بهار در 110000 گزی چاه بهار و 56000 گزی خاور نیک شهر، کنار رود خانه خواجه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و گرمسیرمالاریائی است. سکنۀ آن 4000 تن است. آب آن از قنات و رودخانه و محصول آن غلات، خرما، لبنیات، برنج و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه فرعی و پاسگاه ژاندارمری و دبستان دارد. قلعۀ خرابۀ قصرقند از ابنیۀ بسیار قدیم است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
احمد بن علی بن احمد قاهری. مورخ و محقق و ادیب. وی در قلقشنده سه فرسنگی قاهره به دنیا آمد و در قاهره پرورش یافت و در همانجا وفات کرد. او از خاندان علم و دانش بود و در میان پدران و نیاکان وی دانشمندان بزرگی بوده اند. مهمترین تألیف وی کتاب ’صبح الاعشی فی قوانین الانشاء’ است. این کتاب چهارده مجلد است و در فنون بسیاری از تاریخ و ادب و توصیف از شهرها و کشورها بحث میکند و نیز، او راست: 2- حلیه الفضل و زینه الکرم فی المفاخره بین السیف و القلم، این کتاب خطی است. 3- قلائد الجمان فی التعریف بقبایل عرب الزمان. این کتاب نیز خطی است. (الاعلام زرکلی ص 52). 4- نهایه الادب فی معرفه انساب العرب. وی بسال 821 وفات کرد. (کشف الظنون). قلقشندی در شب شنبه دهم جمادی الاّخره در شصت وپنج سالگی وفات کرد. (شذرات الذهب جزء 4 ص 143)
احمد بن علی بن احمد قاهری. مورخ و محقق و ادیب. وی در قلقشنده سه فرسنگی قاهره به دنیا آمد و در قاهره پرورش یافت و در همانجا وفات کرد. او از خاندان علم و دانش بود و در میان پدران و نیاکان وی دانشمندان بزرگی بوده اند. مهمترین تألیف وی کتاب ’صبح الاعشی فی قوانین الانشاء’ است. این کتاب چهارده مجلد است و در فنون بسیاری از تاریخ و ادب و توصیف از شهرها و کشورها بحث میکند و نیز، او راست: 2- حلیه الفضل و زینه الکرم فی المفاخره بین السیف و القلم، این کتاب خطی است. 3- قلائد الجمان فی التعریف بقبایل عرب الزمان. این کتاب نیز خطی است. (الاعلام زرکلی ص 52). 4- نهایه الادب فی معرفه انساب العرب. وی بسال 821 وفات کرد. (کشف الظنون). قلقشندی در شب شنبه دهم جمادی الاَّخره در شصت وپنج سالگی وفات کرد. (شذرات الذهب جزء 4 ص 143)
دهی است در مصرکه از جانب دریا از قاهره سه فرسنگ فاصله دارد. (معجم البلدان) (ابن خلکان). این ده از توابع قلیوب است و آن را قرقشنده خوانند. رجوع به الاعلام زرکلی شود
دهی است در مصرکه از جانب دریا از قاهره سه فرسنگ فاصله دارد. (معجم البلدان) (ابن خلکان). این ده از توابع قلیوب است و آن را قرقشنده خوانند. رجوع به الاعلام زرکلی شود
صبغی است اساکفه را. (اقرب الموادر). زاج سرخ را گویند. و بعضی زاج کبود را گفته اند. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (برهان). ماده ای است بین شب و زاج. رجوع به نخبه الدهر دمشقی ص 80 شود. زاج سبز. (تحفۀ حکیم مؤمن). نوعی از زاج است به رنگ سبز. (ذخیرۀ خوارزمشاهی) (فرهنگ شعوری ج 2 ورق 22 الف). رجوع به قلقنت و قلقطار شود
صبغی است اساکفه را. (اقرب الموادر). زاج سرخ را گویند. و بعضی زاج کبود را گفته اند. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (برهان). ماده ای است بین شب و زاج. رجوع به نخبه الدهر دمشقی ص 80 شود. زاج سبز. (تحفۀ حکیم مؤمن). نوعی از زاج است به رنگ سبز. (ذخیرۀ خوارزمشاهی) (فرهنگ شعوری ج 2 ورق 22 الف). رجوع به قلقنت و قلقطار شود
دهی است جزء دهستان بروانان بخش ترکمان شهرستان میانه واقع در 20 هزارگزی شمال خاوری ترکمان و 8 هزارگزی شوسۀ تبریز به میانه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل است و 637 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است جزء دهستان بروانان بخش ترکمان شهرستان میانه واقع در 20 هزارگزی شمال خاوری ترکمان و 8 هزارگزی شوسۀ تبریز به میانه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل است و 637 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)