جدول جو
جدول جو

معنی قرطاجنه - جستجوی لغت در جدول جو

قرطاجنه
(قَ نَ)
روستای کوچکی بود در خلیج تونس، و آن را قرطاجنۀ تونس گویند. در ده میلی شمال پایتخت تونس گروهی از کنعانیان که به سرکردگی ملکۀ فنیقی دیدو از صور بیرون شدند آنجا را بنیاد کردند. این ده به نهایت درجۀ نیرو و ثروت رسید و در کنار دریای سفید تمدن شگرفی را به وجود آورد و در قرن ششم قبل از میلاد پس از آنکه شهر صور به بابل تسلیم شد قرطاجنه مرکز مستعمرات کنعانی در شمال آفریقا و اسپانیا گردید. گویند جمعیت این شهر به هفتصدهزار تن بالغ میگردید. نوع حکومت آن جمهوری اشرافی بود که دو حاکم که مدت حکومت هر یک، یک سال است آن را اداره میکردند و دارای مجلس سنا مرکب از سیصد نماینده بود، که تا آخر عمر به نمایندگی انتخاب میگردیدند. مردم آن دین کنعانیان را داشتند و بعل و ملقرت صور را میپرستیدند و آدمیان قربان میکردند. لشکریان آن را جیره خواران تشکیل میدادند ولی نیروی واقعی آن در ناوگان دریایی نیرومند و بازرگانی وسیع آن نهفته بود. صادرات بازرگانی آن تا قصدیر که معتقدند در جنوب غربی انگلستان (کورنویل) یا جنوب غربی اسپانیا قرار دارد میرسید. این شهر با یونان در لیبی و در صقلیه (سیسیل) به مبارزه برخاست و به سال 536 قبل از میلاد مردم آن کوشش یونانیان را برای پیاده شدن در کورسیکا به شکست منجر ساختند و به سال 480 قبل از میلاد یونانیان از کوشش مردم قرطاجنه برای تصرف بقیۀ سیسیل جلوگیری کردند. آنگاه مردم قرطاجنه با رومیان به پیکار پرداختند. در جنگ دریائی نخستین (268- 241 قبل از میلاد) مردم قرطاجنه به سرکردگی هملقاربرکه شکست خوردند و مجبور شدند که دژها و استحکامات نظامی خود را در جنوب سیسیل از دست بدهند. اینان در اسپانیا شالودۀ یک امپراطوری راریختند و از آنجا ابن هملقارحانی بعل جنگ دوم (218 -202 قبل از میلاد) را رهبری کرد و از جبال پیرنه و آلپ عبور کردند و به رومیها شکستهای فاحش وارد ساختند ولی رومیها به قرطاجنه یورش بردند و ابن هملقار ناگزیر شد که به افریقا بازگردد. قرطاجنیان در زاما (الجزایر) به سال 202 قبل از میلاد شکست خوردند و به سال 146 قبل از میلاد رومان ها آن شهر را پس از محاصرۀ طولانی که مردم از خودمقاومت های قهرمانانه بروز دادند ویران ساختند. و به سال 45 قبل از میلاد قیصر گروهی از رومیان را بر آن حکومت داد و این شهر رونق و اعتبار یافت. فندال به سال 439م. آن را تصرف کرد و به سال 553 میلادی به امپراطوری بیزانس پیوست. اعراب به سال 698 میلادی آن را فتح کردند و در این گیرودار متحمل زیانهای فاحشی گردید. در این شهر قدیس لویی نهم امپراطور فرانسه به سال 1270 میلادی وفات یافت. وی سرکردگی جنگ صلیبی را به عهده داشت و چون فرانسویان تونس را تصرف کردند در قرطاجنه کلیسای بزرگی به نام وی بنا کردند که در آن کاخ پادشاهی قرارداشت. (الموسوعه العربیه). و رجوع به کارتاژ شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قِ سی یَ)
سپید بی آمیغ. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). گویند: دابه قرطاسیه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(قَ یَ)
دهی از دهستان اوجان بخش بستان آباد شهرستان تبریز. واقع در 11 هزارگزی جنوب خاوری بستان آباد و 1500 گزی شوسۀ میانه به تبریز. موقع جغرافیایی آن جلگۀ معتدل است. سکنۀ آن 272 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، درخت تبریزی و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قِ لَ)
تنگبار خر. (منتهی الارب). برذعه. (اقرب الموارد). رجوع به قرطله شود
لغت نامه دهخدا
(قُ نَ)
یکی قرحان. (منتهی الارب). رجوع به قرحان شود
لغت نامه دهخدا
(قُ نَ)
قوس قزح. (اقرب الموارد از لسان) (مهذب الاسماء). رجوع به قسطان و قسطانی و قسطانیه شود
لغت نامه دهخدا
(قُ نَ)
دهی است میان ری و ساوه. (منتهی الارب). این قریه در یک منزلی ری واقع است، و آن را بستانه خوانند. (معجم البلدان). کستانه. (سمعانی). دهی است از ری و ساوه، و جماعتی از محدثان بدان منسوبند. و آن را کشتانه نیز خوانند. (اللباب). دهی است در راه ساوه که تا ری یک مرحله فاصله دارد. و بدان کستانه نیز گویند. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(قَ جِ)
دهی جزء دهستان بدوستان بخش هریس شهرستان اهر. واقع در 30 هزارگزی باختری هریس و 2500گزی شوسۀ تبریز به اهر. موقع طبیعی آن جلگه، معتدل و سکنۀ آن 986 تن است. آب آن از رود خانه محلی و چشمه و محصول آن غلات، حبوبات و سردرختی و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان فرش بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قُ)
داهیه، خوی گیر، زین یا جل شتر که پالان بر زیر آن نهند. (منتهی الارب). قرطاط. رجوع به قرطاط شود
لغت نامه دهخدا
(قَ نَ)
دیگ. (اقرب الموارد) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(قَ ءِ)
شهری است به جزیره صقلیّه (سیسیل) که گروهی از شهداء تابعین در حدود سی تن در مقبرۀ شرقی آن به خاک رفته اند. و بین قطانه و قصریانه در مشرق جزیره قبر اسد بن حارث صاحب اسدیات در فقه است. وی از بزرگان نویسندگان به شمار آید. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(رَطْ طا نَ)
شتران بسیار و با هم رفیق که صاحبانشان همراهشان باشند. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) (ناظم الاطباء). رطون. (اقرب الموارد). رجوع به رطون شود
لغت نامه دهخدا
(تَ)
سخن جز به زبان عربی گفتن. (آنندراج) (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بجز عربی سخن گفتن. (تاج المصادر بیهقی) (از اقرب الموارد) (از مصادر اللغۀ زوزنی)
لغت نامه دهخدا
(قَ وُ)
کارتاژ. و آن را قرطاجنۀ اندلس گویند. شهری است در اسپانیا بر کنار دریا که لنگرگاه و مرکز صنعتی است. در این شهر کلیسای بزرگی از قرن سیزدهم میلادی و آثاری از رومانیهاست. این شهر را سردار قرطاجنه ای هسدروبعل به سال 243 قبل از میلاد بنیاد کرد و به نام قرطاجنۀ نو نامیده شد. در عهد رومانیها و اعراب این شهر عظمت و رونق گرفت و به سال 1269م. به اسپانیا داخل گردید. جمعیت آن به سال 1954م. پنجاه هزار نفر بود. (الموسوعه العربیه). رجوع به کارتاژ شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از قرطاسیه
تصویر قرطاسیه
لاتینی تاز گشته سپیدیکدست، دخترسپید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قطانه
تصویر قطانه
دیگ پنبه فروشی
فرهنگ لغت هوشیار