جدول جو
جدول جو

معنی قرخلی - جستجوی لغت در جدول جو

قرخلی
(قَ رَ)
دهی است از دهستان نازلو از بخش حومه شهرستان ارومیه واقع در 12500 گزی شمال ارومیه و 4500 گزی خاور شوسۀ ارومیه به سلماس. موقع جغرافیایی آن جلگۀمعتدل مالاریائی و سکنۀ آن 45 تن است. آب آن از نازلوچای و محصول آن غلات، چغندر، توتون، کشمش، حبوبات وشغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جوراب بافی است. راه ارابه رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قرلی
تصویر قرلی
پرندهای کوچک، آبزی و ماهی خوار از راستۀ سبک بالان
فرهنگ فارسی عمید
(قِ)
دهی است از دهستان حومه بخش تکاب شهرستان مراغه واقع در 10 هزارگزی جنوب خاوری تکاب و 1500 گزی خاور راه ارابه رو تکاب به بیجار. موقع جغرافیایی آن دره، معتدل. سکنۀ آن 727 تن است. آب آن از چشمه سارها و محصول آن غلات، بادام، حبوبات، کرچک و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قِ لَ)
دهی است از دهستان حاجیلو از بخش کبودرآهنگ شهرستان همدان واقع در 20000 گزی جنوب قصبه کبودرآهنگ و 4000 گزی جنوب شوسۀ همدان به تهران. موقع جغرافیایی آن جلگه و سردسیر مالاریائی و سکنۀ آن 385 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، انگور، حبوبات، لبنیات، صیفی و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالی بافی است. کنار راه اتومبیل رو تابستانی شراء واقع شده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قِ رِلْ لا)
مرغی است نیک برحذر و هوشیار که پیوسته ترسان و بیمناک بر روی آب میباشد و از غایت ترس به چشمی بر هوا وبه چشمی زیر آب نگاه کند، و آن را مثل زنند و گویند: هو احزم من قرلی. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). پرنده ای است کوچک از طائفۀ قاوندیات که بر روی آب است. پشت آن کبود مایل به سبزی روشن است. بر روی آب پرواز میکند و آنگاه به سرعت به سوی آب فرودمی آید تا به ماهیان و جانداران دیگر آبی دست یابد. خانه خود را از استخوانهای ماهیان در سوراخی کنار جویبارها میسازد. این حیوان در مغرب آسیا و شمال افریقا و اروپا زندگی میکند. (الموسوعه العربیه). پرنده ای است ماهی گیر، و کلمه عجمی و معرب است. (المعرب جوالیقی ص 266).
به قرلی در اقبال به خیر و ادبار از شر مثل زنند: کأنه قرلی ان رأی خیراً تدلی او رأی شراً تولی. (صبح الاعشی ج 2 ص 69)
لغت نامه دهخدا
غاوند از پرندگان پرنده ایست کوچک و ماهیخوار از راسته سبکبالان که در حواشی رودخانه ها و مردابها می زیند. پنجه هایش مانند مرغابی جهت شنا در آب بوسیله مرغابی جهت شنا در آب بوسیله پرده ای بهم مربوط است. جثه این پرنده باندازه یک سار است و پروازش سریع می باشد و دارای منقاری طویل و محکم است. پرهای پشتش آبی و پرهای زیر شکمش سفید و قرمز است. در هوا بر روی رودخانه ها پرواز می کند و بمحض دیدن ماهی کوچک بسرعت فرود می آید و آن را شکار می کند. در حدود 90 گونه از این پرنده شناخته شده که همه متعلق به نواحی گرم اروپا و آسیا و افریقا هستند ابوالرقص
فرهنگ لغت هوشیار
((قِ رِ))
پرنده ای است کوچک و ماهی خوار از راسته سبکبالان که در حواشی رودخانه ها و مرداب ها می زید. پنجه هایش مانند پنجه مرغابی جهت شنا در آب به وسیله پرده ای به هم مربوط است. در حدود 90 گونه از این پرنده شناخته شده که همه متعلق به نواحی گرم
فرهنگ فارسی معین