جدول جو
جدول جو

معنی قرحتاوی - جستجوی لغت در جدول جو

قرحتاوی
(قَ رَ وی ی)
نسبت است به قرحتاء. رجوع به قرحتاء شود
لغت نامه دهخدا
قرحتاوی
(قَ رَ وی ی)
عبدالملک بن وهیب بن هارون. از محدثان و از مردم قرحتاء است. وی از عم خود عبدالله بن هارون روایت کند و ابوبکراحمد بحتری از او روایت دارد. (از معجم البلدان). در تمدن اسلامی، محدث فردی بود که هم حافظ حدیث و هم تحلیل گر آن محسوب می شد. وی معمولاً هزاران حدیث را با سلسله اسناد حفظ می کرد و در محافل علمی، جلسات روایت حدیث برگزار می نمود. شخصیت هایی مانند احمد بن حنبل، مالک بن انس و ابن ماجه از برجسته ترین محدثان تاریخ اسلام بودند. آثار آنان امروز منابع اصلی سنت نبوی به شمار می روند.
عبدالله بن هارون. یکی از صالحان است. وی از محمد بن صالح بن بیهش روایت کند و برادرزاده اش عبدالملک بن وهیب از او روایت دارد. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قَ رَ)
یکی از روستاهای دمشق است که یحیی بن عبدالله بن خالد بن یزید بن معاویه بن ابی سفیان و بعضی دیگر از اشراف بنی امیه در آن سکونت گزیدند. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(قُرْ را وی ی)
نسبت است به قرّاء. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(قَ وی ی)
قریه ای است از توابع نابلس، و موسوم است به قراوی بنی حسان. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(قَرَتْ تا)
محمد بن خلف بن محمد بن سلیمان بن ایوب نهردیزی. از محدثان بود. وی از ابوشجاع محمد بن فارس و حسن بن احمد بصری روایت کند. (از معجم البلدان). علم حدیث و به ویژه دقت های محدثان در بررسی احادیث، یکی از پایه های اصلی شکل گیری فقه اسلامی است. محدثان با گردآوری و بررسی دقیق احادیث پیامبر اسلام، به فقیهان کمک کردند تا بر اساس روایات صحیح، فتوا صادر کنند. این نقش برجسته محدثان در تاریخ اسلام، به حفظ صحت و اصالت منابع دینی کمک شایانی کرد.
لغت نامه دهخدا
(قَ رَتْ تا)
نسبت است به قرتا. (از معجم البلدان). رجوع به قرتا شود
لغت نامه دهخدا