سربازی که در جایی برای کشیک و نگهبانی گماشته شود، دیده بان، دیده دار، نگاهبان، دیدبان، دیده ور پیش قراول: در امور نظامی پیشرو لشکر، سربازی که جلوتر از سایر سربازان به سرزمین دشمن رود
سربازی که در جایی برای کشیک و نگهبانی گماشته شود، دیدِه بان، دیدِه دار، نِگاهبان، دیدِبان، دیدِه وَر پیش قراول: در امور نظامی پیشرو لشکر، سربازی که جلوتر از سایر سربازان به سرزمین دشمن رود
دهی از دهستان گوکلان بخش مرکزی شهرستان گنبدقابوس واقع در 4000 گزی جنوب کلاله. موقع جغرافیایی آن دشت معتدل مالاریائی است. سکنۀ آن 605 تن است. آب آن از رود خانه دوچای و محصول آن برنج، غلات، حبوبات، تریاک، لبنیات، و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان مختصر بافتن پارچۀ ابریشمی و نمدمالی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی از دهستان گوکلان بخش مرکزی شهرستان گنبدقابوس واقع در 4000 گزی جنوب کلاله. موقع جغرافیایی آن دشت معتدل مالاریائی است. سکنۀ آن 605 تن است. آب آن از رود خانه دوچای و محصول آن برنج، غلات، حبوبات، تریاک، لبنیات، و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان مختصر بافتن پارچۀ ابریشمی و نمدمالی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
پیشرو لشکر. (ناظم الاطباء) ، فوجی که پیشاپیش رود و از سیاهی و نموداری دشمن خبر دهد. (ناظم الاطباء) (آنندراج) : در جنگ روبروی رخسار چون فرنگش خطش سیاه هندو خالی سیه قراول. محسن تأثیر (از آنندراج). ، دانۀ آهنی که بر لب بندوق باشد، تفنگچی در وقت سر دادن نظر بر آن دارد، و آن را به فارسی مگس گویند. (آنندراج). کلیم در وصف بندوق گوید: به لب قراول زیباش دلنشین خالی است که دیده بانش از اوچشم برنمیدارد. ، کسی که سیاهی ببیند، دیده بان، میرشکاری که صید را از دور ببیند. (آنندراج)
پیشرو لشکر. (ناظم الاطباء) ، فوجی که پیشاپیش رود و از سیاهی و نموداری دشمن خبر دهد. (ناظم الاطباء) (آنندراج) : در جنگ روبروی رخسار چون فرنگش خطش سیاه هندو خالی سیه قراول. محسن تأثیر (از آنندراج). ، دانۀ آهنی که بر لب بندوق باشد، تفنگچی در وقت سر دادن نظر بر آن دارد، و آن را به فارسی مگس گویند. (آنندراج). کلیم در وصف بندوق گوید: به لب قراول زیباش دلنشین خالی است که دیده بانش از اوچشم برنمیدارد. ، کسی که سیاهی ببیند، دیده بان، میرشکاری که صید را از دور ببیند. (آنندراج)
پرنده ای حلال گوشت که بیشتر در سواحل دریای خزر پیدا می شود، نر آن دم دراز و پرهای خوش رنگ و زیبا دارد، مادۀ آن کوچک تر و دمش کوتاه است، در جنگل ها و مزارع به سر می برد، مادۀ آن لانۀ خود را روی زمین درست می کند و ده تخم می گذارد و ۲۴ روز روی تخم ها می خوابد تا جوجه هایش از تخم بیرون آیند، تورنگ، چور، تذرو، خروس صحرایی، تدرج
پرنده ای حلال گوشت که بیشتر در سواحل دریای خزر پیدا می شود، نر آن دم دراز و پرهای خوش رنگ و زیبا دارد، مادۀ آن کوچک تر و دمش کوتاه است، در جنگل ها و مزارع به سر می برد، مادۀ آن لانۀ خود را روی زمین درست می کند و ده تخم می گذارد و ۲۴ روز روی تخم ها می خوابد تا جوجه هایش از تخم بیرون آیند، تورَنگ، چور، تَذَرْوْ، خُروس صَحرایی، تَدرُج
موریس. آهنگسار نامی فرانسوی که بسال 1875 م. در سیبور بدنیا آمد. وی از بزرگترین استادان موسیقی فرانسه گردید که ظرافت ووضوح بیان آثارش در قطعاتی مانند ’مامرلوی’ ’لور اسپانیول’ دیده میشود. راول بسال 1937 میلادی درگذشت
موریس. آهنگسار نامی فرانسوی که بسال 1875 م. در سیبور بدنیا آمد. وی از بزرگترین استادان موسیقی فرانسه گردید که ظرافت ووضوح بیان آثارش در قطعاتی مانند ’مامِرلوی’ ’لور اسپانیول’ دیده میشود. راول بسال 1937 میلادی درگذشت
جانوری است سیاه رنگ که پر آن را پادشاهان ایران بر تاج نصب کنند. گویند تذرو است، و آن خروس صحرائی است. (آنندراج). مرغی جنگلی که تذرو و تورنگ نیزگویند. (ناظم الاطباء). تدرج. (المنجد) : صبامیرساند ز دراج جام به قرقاول شیشه هر دم سلام. ملاطغرا (از آنندراج). میرسد چون نوبهار از صید رنگ عاشقان بال قرقاول به سر از دستۀ گل میزند. محسن تأثیر (از آنندراج)
جانوری است سیاه رنگ که پَر آن را پادشاهان ایران بر تاج نصب کنند. گویند تذرو است، و آن خروس صحرائی است. (آنندراج). مرغی جنگلی که تذرو و تورنگ نیزگویند. (ناظم الاطباء). تدرج. (المنجد) : صبامیرساند ز دراج جام به قرقاول شیشه هر دم سلام. ملاطغرا (از آنندراج). میرسد چون نوبهار از صید رنگ عاشقان بال قرقاول به سر از دستۀ گل میزند. محسن تأثیر (از آنندراج)
دهی از دهستان سراجو از بخش مرکزی شهرستان مراغه واقع در 22 هزارگزی خاور مراغه و 7 هزارگزی شمال خاوری راه ارابه رو مراغه به قره آغاج. موقع جغرافیایی آن کوهستانی معتدل سالم است. سکنۀ آن 497 تن و آب آن از چشمه سارها و محصول آن غلات، چغندر، توتون، نخود و زردآلو و شغل اهالی زراعت. صنایع دستی آنان کرباس بافی و جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی از دهستان سراجو از بخش مرکزی شهرستان مراغه واقع در 22 هزارگزی خاور مراغه و 7 هزارگزی شمال خاوری راه ارابه رو مراغه به قره آغاج. موقع جغرافیایی آن کوهستانی معتدل سالم است. سکنۀ آن 497 تن و آب آن از چشمه سارها و محصول آن غلات، چغندر، توتون، نخود و زردآلو و شغل اهالی زراعت. صنایع دستی آنان کرباس بافی و جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان اسفندآباد بخش قروۀ شهرستان سنندج. واقع در 31500 گزی شمال خاوری قروه و 3000 گزی شمال ندرشه. موقع جغرافیایی آن جلگه و سردسیر و سکنۀ آن 145 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت وگله داری و صنایع دستی زنان قالیچه و گلیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
دهی است از دهستان اسفندآباد بخش قروۀ شهرستان سنندج. واقع در 31500 گزی شمال خاوری قروه و 3000 گزی شمال ندرشه. موقع جغرافیایی آن جلگه و سردسیر و سکنۀ آن 145 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت وگله داری و صنایع دستی زنان قالیچه و گلیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
دهی از دهستان حسین آباد بخش حومه شهرستان سنندج کنار راه واقع در 38000 گزی شمال خاوری سنندج کنار راه شوسۀ جدید سنندج به سقز. موقع جغرافیایی آن کوهستانی سردسیرو سکنۀ آن 125 تن است. آب آن از رودخانه و چشمه و محصول آن غلات، حبوبات، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. به اصطلاح محل قراول میگویند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی از دهستان حسین آباد بخش حومه شهرستان سنندج کنار راه واقع در 38000 گزی شمال خاوری سنندج کنار راه شوسۀ جدید سنندج به سقز. موقع جغرافیایی آن کوهستانی سردسیرو سکنۀ آن 125 تن است. آب آن از رودخانه و چشمه و محصول آن غلات، حبوبات، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. به اصطلاح محل قراول میگویند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
جمع واژۀ قرمل. القارص. (اقرب الموارد). شتر دوکوهانه. (منتهی الارب) (آنندراج). شترکرۀ بختی و شتر دوکوهانه، موی بند زنان. (منتهی الارب). گیسوبند. (مهذب الاسماء). آنچه زنان بر موی خود بندند. رجوع به قرمل شود
جَمعِ واژۀ قِرْمِل. القارص. (اقرب الموارد). شتر دوکوهانه. (منتهی الارب) (آنندراج). شترکرۀ بختی و شتر دوکوهانه، موی بند زنان. (منتهی الارب). گیسوبند. (مهذب الاسماء). آنچه زنان بر موی خود بندند. رجوع به قرمل شود
برگ گیاهی است نامعلوم. (برهان). برگ گیاه، و در زفان گویا بازای تازی مرقوم است. (شرفنامۀ منیری). برگ گیاه، در این زمان بدین معنی با زای تازی نیز آمده است. (آنندراج). برگ و شاخۀ یک قسم گیاهی. (ناظم الاطباء)
برگ گیاهی است نامعلوم. (برهان). برگ گیاه، و در زفان گویا بازای تازی مرقوم است. (شرفنامۀ منیری). برگ گیاه، در این زمان بدین معنی با زای تازی نیز آمده است. (آنندراج). برگ و شاخۀ یک قسم گیاهی. (ناظم الاطباء)
دیدبانی که در برج و باروی اطراف شهر و جاده ها بمراقبت پردازد، سربازی که در محلی بکشیک پردازد نگاهبان مستحفظ پاسدار، میر کشاری که صید را از دور ببیند و تشخیص دهد، فوجی که از پیش رود مقدمه طلایع طلایه جلودار یا پیش قراول
دیدبانی که در برج و باروی اطراف شهر و جاده ها بمراقبت پردازد، سربازی که در محلی بکشیک پردازد نگاهبان مستحفظ پاسدار، میر کشاری که صید را از دور ببیند و تشخیص دهد، فوجی که از پیش رود مقدمه طلایع طلایه جلودار یا پیش قراول
پارسی است گرگاول ک تتر تیرنگ (گویش مازندرانی) تورنگ (گویش گیلکی) تورنگ (گویش گیلکی) ترنگ پرنده ایست از راسته ماکیان که جثه ای باندازه مرغ خانگی دارد. جنس نر این پرنده که بنام خروس جنگلی یا خروس کوهی نیز نامیده می شود شباهت کاملی به مرغ خانگی دارد. با این تفاوت که بجای تاج گوشتی برروی سرش دارای پرهای کاکل مانندی است. بعلاوه پرهای دمش نیز از خروس خانگی کمتر است و در عوض تعدادی از این پرها (خصوصا یک زوج از آنها) بسیار طویل می شود و شکل آنها نیز مستقیم است و طول آنها گاهی تا 2 متر هم می رسد پرهای جنس نر رنگ آمیزیی زیباو درخشان دارد و مخلوطی از زرد طلایی و سبز و قهوه یی و دارای جلای فلزی است ولی پرهای جنس ماده تیره تر و درخشندگی کمتری دارد. جنس ماده از نر آن کوچکتر است. خوراک قرقاولان دانه های نباتات و توتها و حشرات مختلف است. جفتگیری آنها معمولا در اوایل بهار صورت می گیرد و جنس ماده برای خود در زمین لانه می سازد و 10 تخم می گذارد و 24 روز روی آنها می خوابد تا جوجه ها از تخم خارج شوند. وطن اصلی قرقاول سواحل بحر خزر است و مخصوصا در مازندران فراوان می باشد ولی به علت شکار بسیار تعداد این پرنده زیبا امروزه کم شده و نسلش بانقراض تهدید می شود تذرو تذرج تدرج ترنگ تورنگ خروس صحرایی خروس کوهی
پارسی است گرگاول ک تتر تیرنگ (گویش مازندرانی) تورنگ (گویش گیلکی) تورنگ (گویش گیلکی) ترنگ پرنده ایست از راسته ماکیان که جثه ای باندازه مرغ خانگی دارد. جنس نر این پرنده که بنام خروس جنگلی یا خروس کوهی نیز نامیده می شود شباهت کاملی به مرغ خانگی دارد. با این تفاوت که بجای تاج گوشتی برروی سرش دارای پرهای کاکل مانندی است. بعلاوه پرهای دمش نیز از خروس خانگی کمتر است و در عوض تعدادی از این پرها (خصوصا یک زوج از آنها) بسیار طویل می شود و شکل آنها نیز مستقیم است و طول آنها گاهی تا 2 متر هم می رسد پرهای جنس نر رنگ آمیزیی زیباو درخشان دارد و مخلوطی از زرد طلایی و سبز و قهوه یی و دارای جلای فلزی است ولی پرهای جنس ماده تیره تر و درخشندگی کمتری دارد. جنس ماده از نر آن کوچکتر است. خوراک قرقاولان دانه های نباتات و توتها و حشرات مختلف است. جفتگیری آنها معمولا در اوایل بهار صورت می گیرد و جنس ماده برای خود در زمین لانه می سازد و 10 تخم می گذارد و 24 روز روی آنها می خوابد تا جوجه ها از تخم خارج شوند. وطن اصلی قرقاول سواحل بحر خزر است و مخصوصا در مازندران فراوان می باشد ولی به علت شکار بسیار تعداد این پرنده زیبا امروزه کم شده و نسلش بانقراض تهدید می شود تذرو تذرج تدرج ترنگ تورنگ خروس صحرایی خروس کوهی