جدول جو
جدول جو

معنی قرانطینه - جستجوی لغت در جدول جو

قرانطینه(قَ طی نَ / نِ)
قرنطین. قرنطینه. رجوع به قرنطین و قرنطینه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قرنطینه
تصویر قرنطینه
مکانی که در آن برای پیشگیری از شیوع بیماری های واگیردار، افراد مظنون به داشتن بیماری خاصی را برای مدتی معین نگهداری می کنند تا سلامت یا عدم سلامت آنان مشخص شود، نگه داشتن افراد مشکوک به بیماری در مکانی خاص
فرهنگ فارسی عمید
(قَ رَ نَ/ نِ)
قرنطین. جایی که در آن مسافران و عابران را مورد بازرسی قرار میدهند و از ورود بیماران جلوگیری به عمل می آورند. این کلمه از کارانتن فرانسه گرفته شده است
لغت نامه دهخدا
(قُ سَ نَ)
بخشی است در الجزایر که مرکز آن شهر قسنطینه است. این شهر 120000 نفر جمعیت دارد. نهررمال از آن میگذرد. (ذیل المنجد). شهری به الجزایر در مشرق بجایه. (ابن بطوطه). رجوع به قسنطینیه شود
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ)
قرنطینه. رجوع به قرنطینه شود
لغت نامه دهخدا
(نِ)
جمع واژۀ قانط در حالت نصبی و جری. رجوع به قانط شود
لغت نامه دهخدا
جائیکه در آن مسافران و عابران را مورد بازرسی قرار میدهند و از ورود بیماران جلوگیری بعمل میاورند، ایستگاه بهداشتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرابینه
تصویر قرابینه
قسمی تفنگ کوتاه و سبک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قمانینه
تصویر قمانینه
سر ساخته از طمانینه فیس افاده تکبر فیس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قانطین
تصویر قانطین
جمع قانط در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
ایستگاه بهداشتی شهربندان جایی که در آن مسافرانی را که از سر زمینی وارد می شوند که در آنجا بیماریی مانند ساری وبا و طاعون شیوع دارد مدت چند روز نگهداری می کنند
فرهنگ لغت هوشیار
((قَ رَ نِ))
جایی که به علت شیوع بیماری مورد محافظت قرار می گیرد و ورود و خروج افراد کنترل می شود
فرهنگ فارسی معین