جدول جو
جدول جو

معنی قراطوغان - جستجوی لغت در جدول جو

قراطوغان
جایی است در ساری. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 344 شود. ظاهراً قراطوغان همان قراطغان است. رجوع به به قراطغان و فهرست ترجمه مازندران و استراباد رابینو شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قراسوران
تصویر قراسوران
در دورۀ قاجار، سوار نگهبان راه یا مستحفظ قافله، سوار امنیه
فرهنگ فارسی عمید
(قَ طُ)
پادشاه عراق. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
قراسورن. سرهنگ محافظین قافله و محافظین راه. (ناظم الاطباء). کسی که به سرکردگی فوجی از طرف سلاطین در راهها بنشیند تا قوافل را از منازل مخوفه محفوظ بگذارند و معنی ترکیبی آن در ترکی سپاهی راننده، قراسپاهی و سورن راننده:
آخر آن چهره قراسورن خط خواهد شد
بس که خال تو ره قافلۀ مور زند.
محسن تأثیر (از آنندراج).
، (خراج...) نوعی خراج بوده است که سابقاً از قراء میگرفته اند. (مرآت البلدان ج 1 ص 337)
لغت نامه دهخدا
شاهین سیاه. یا قراطغان شه پشمین. صورت قراطغان شاه پادشاه عراق که کودکان برای بازی از پشم می ساختند
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی سپاهیران، جندار سرهنگ محافظان قافله آنکه بسرکردگی گروهی از جانب پادشاه در راهها نشیند تا قوافل را از منازل مخوف بسلامت بگذراند امنیه. یا خراج قراسواران. نوعی خراج که سابقا از قری و قصبات می گرفتند (قاجاریه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرا طغان
تصویر قرا طغان
ترکی شاهین سیاه، نام شاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قراسوران
تصویر قراسوران
((قَ))
قره سوران. قراسورن، سرهنگ محافظان قافله، آن که به سرکردگی گروهی از جانب پادشاه در راه ها نشیند تا قوافل را از منازل مخوف به سلامت بگذراند، امنیه
فرهنگ فارسی معین
امنیه، راهدار، ژاندارم، قره سوران
فرهنگ واژه مترادف متضاد