جدول جو
جدول جو

معنی قراحصار - جستجوی لغت در جدول جو

قراحصار
(قَ)
مرغزار بزرگی است از نواحی شمال حلب که صلاح الدین بدانجا منزل کرده است. (معجم البلدان). و نیز نام شهرهای بزرگ و اماکن بسیاری است که اغلب آنها در روم هستند از آن جمله است قراحصار که یک روز تا انطاکیه مسافت دارد. و نیز قراحصار در کشور عثمانی و نیز قراحصار نزدیک قیساریه. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از احصار
تصویر احصار
محروم شدن و بازماندن از انجام عمل حج، به دلیل دشمن، بیماری، حبس و مانند آن
فرهنگ فارسی عمید
(حِ)
دعائی که بر پیراهن غازیان نوشتندی
لغت نامه دهخدا
(دَ حَ)
ده کوچکی است از دهستان بلورد بخش مرکزی شهرستان سیرجان، واقع در 55هزارگزی جنوب خاوری سعیدآباد و سر راه مالرو بلورد به گلناآباد. مزارع تخت، تورانی و جلالی جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
ابن سیورغتمش بن شاهرخ یکی از افراد خاندان تیموریان است که به سال 843 هجری قمری بر کابل و قندهار حکومت داشته است. (معجم الانساب چ زامباور ج 2 ص 403)
نام یکی از بنی اعمام چنگیز و جد امیرتیمور. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
احصار مرض، بازداشتن مرض کسی را از سفر و مانند آن. (منتهی الارب).
لغت نامه دهخدا
تصویری از احصار
تصویر احصار
شمردن، واداشتن
فرهنگ لغت هوشیار