جدول جو
جدول جو

معنی قراتکینی - جستجوی لغت در جدول جو

قراتکینی
(قَ تَ)
نسبت است به قراتکین. رجوع به قراتکین شود
لغت نامه دهخدا
قراتکینی
(قَ تَ)
عمودی است منسوب بشخصی از ترک که نامش قراتکین بوده، قبیله ای منسوب به قراتکین ترک. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قراتکین
تصویر قراتکین
(پسرانه)
غلام سیاه، نام یکی از امیران سامانی
فرهنگ نامهای ایرانی
(قَ تَ)
یکی از فرمانروایان سامانی است که به سال 308 هجری قمریحکومت داشت. (از معجم الانساب چ زامباور ج 1 ص 79)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
مرغزار قراتکین، جائی است که در یک منزلی همدان واقع است. رجوع به اخبارالدوله السلجوقیه چ لاهور ص 104، 119 و 146 شود
لغت نامه دهخدا
ترکی ک گرز قراتگین، نیزه قراتگین منسوب به قراتگین: عمودی است منسوب به قراتگین، قبیله منسوب به قراتگین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قراعینی
تصویر قراعینی
سیه چشمه نام جایگاه
فرهنگ لغت هوشیار