جدول جو
جدول جو

معنی قذفان - جستجوی لغت در جدول جو

قذفان
(قَ)
تثنیۀ قذف، دو کرانۀ جوی، دو کرانۀ رودبار. (ناظم الاطباء). رجوع به قذف شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خَ ذَ)
نوعی از رفتار شتر است. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(رِ)
بیرون انداختن چشم خاشاک و خم را. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به قذی شود
لغت نامه دهخدا
(قُ ذُ)
جمع واژۀ قذفه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به قذفه شود
لغت نامه دهخدا
(قُذْ ذَ)
دو گوش. اذنان، جانباالحیاء. (بحر الجواهر). دو کرانۀ فرج زن. (ناظم الاطباء). رجوع به قذه شود
لغت نامه دهخدا
(قُ)
جمع واژۀ قضفه. رجوع به قضفه شود، جمع واژۀ قضیف. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به قضیف شود
لغت نامه دهخدا
(قُ)
جمع واژۀ قصفه. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به قصفه شود
لغت نامه دهخدا
(قَ لَ)
تثنیۀ قلف. هر دو کرانۀ بروت. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(فَقْهْ)
راه رفتن بااهتزاز و تکبر. (اقرب الموارد). رجوع به وذف شود
لغت نامه دهخدا
(قِذْ ذا)
جمع واژۀ قذّه به معنی کیک. (منتهی الارب) (آنندراج) :
یا ابتا ارقنی القذان
و النوم لاتألفه العینان
لغت نامه دهخدا
(قُذْ ذا)
سپیدی هر دو کرانۀ سر یا موی آن از پیری، سپیدی بال مرغ، کلمه ای که کودکان عرب وقت بازی گویند. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(قَفْ فا)
معرب کپان. (منتهی الارب). قبان که بدان سنجند. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قصفان
تصویر قصفان
جمع قصفه، پایه های نردبان انبوهی ها تنه زدن ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قذان
تصویر قذان
سپید مویی، سپید پری در پرندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قفان
تصویر قفان
نشان و پی
فرهنگ لغت هوشیار