جدول جو
جدول جو

معنی قدرفی - جستجوی لغت در جدول جو

قدرفی
(قَ رَ)
نسبت است به قدرف. رجوع به قدرف شود
لغت نامه دهخدا
قدرفی
(قَ رَ)
نام زری است که در شهر قدرف می زده اند و رایج بوده. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
قدرفی
غدرفی وابسته به غدرف منسوب به قدرف از مردم قدرف، زر و سکه ای که در شهر قدرف ضرب می کردند
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غدرفی
تصویر غدرفی
غطریفی، نوعی درهم که در بخارا رایج بوده است
فرهنگ فارسی عمید
(قَ دَ ری ی)
نسبت است به قدر. مقابل جبری. رجوع به قدریه شود
لغت نامه دهخدا
(قَ فی ی)
آنکه رنگش به سرخی زند. (منتهی الارب). نسبت است به قرف. (منتهی الارب). رجوع به قرف شود
لغت نامه دهخدا
(قُ رَ)
نسبت است به قدرت. که مصنوع آدمی نباشد. خداآفرین. طبیعی
لغت نامه دهخدا
(غِ رَ)
درم غدرفی، درهم غطریفی. رجوع به غدریفی شود: و او (حسین بن طاهر) خراج بخارا به تمامی گرفته بود همه درم غدرفی، و در میان سرای ریخته بود و میخواست که به نقره صرف کند زمان نیافت و آن شب دیوار را سوراخ کردند و بگریخت با کسان خویش برهنه و گرسنه، و آن درمهای غدرفی بماند... (ترجمه تاریخ بخارا نرشخی ص 92)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
نام شهری است و آن شهر را به عربی قطریف گویند و معربش قطرف باشد. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
یحیی بک. از نویسندگان و مترجمان است. وی کتاب حقوق الدول حسین فهمی عثمانی را به زبان عربی برگردانده و در بیروت به سال 1884 میلادی به چاپ رسیده است. اصل این کتاب به ترکی است و در آستانه به سال 1300 هجری قمری چاپ شده است
لغت نامه دهخدا
تصویری از قدرف
تصویر قدرف
غدرف تازی آن قطرف است نام شهری است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرفی
تصویر قرفی
سرخرنگ آدمی سرخروی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدری
تصویر قدری
کمی اندکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدری
تصویر قدری
((قَ))
مقداری، اندکی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قدری
تصویر قدری
((قَ دَ))
منسوب به قدر (معتقد به تقدیر و سرنوشت از پیش تعیین شده)، مقابل جبری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قدری
تصویر قدری
اندکی، کمی
فرهنگ واژه فارسی سره
اندکی، کمی، مقداری
متضاد: خیلی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
طبیعی
دیکشنری اردو به فارسی