جدول جو
جدول جو

معنی قحفاء - جستجوی لغت در جدول جو

قحفاء
(قَ)
عجاجه قحفاء، گردباد که همه چیز را برد. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ وَ)
مهربانی کردن، احفاش البیت، قماش خانه و متاع فرومایۀ آن. خرت و پرت، احفاش الارض، سوسمارهای زمین. خارپشتهای آن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
عجاجه قفحاء، گرد و دود که شاخ شاخ به نظر آید. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
مؤنث اقلف بمعنی ارزان و فراخ. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). سنه قلفاء، سال ارزان و فراخ. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
مؤنث اقنف است. (اقرب الموارد). زن خردگوش، گوش بز که درشت و بر صفت نعل با لخت دوخته باشد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج) ، گوش مردم که میل و کجی نداشته باشد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، سر نرۀ بزرگ. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(وَ)
زمین که در آن سنگهای سیاه باشد و سنگستان نباشد. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج). آن زمین که در آن سنگ بسیار بود. (مهذب الاسماء). ج، وحافی ̍. (منتهی الارب) (آنندراج) (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء) ، زمین سرخ. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(نُ حَ)
جمع واژۀ نحیف. رجوع به نحیف شود
لغت نامه دهخدا
(حِ)
برّ. (اقرب الموارد). نیکویی
لغت نامه دهخدا
تصویری از احفاء
تصویر احفاء
برکشیدن، برتری دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قنفاء
تصویر قنفاء
خرد گوش: زن، گوش بز، سرنره بزرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلفاء
تصویر قلفاء
فرخسال سال ارزانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نحفاء
تصویر نحفاء
جمع نحیف، لاغران نزاران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حفاء
تصویر حفاء
پا پیروس، لوئی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حفاء
تصویر حفاء
((حَ))
پاپیروس، لوئی
فرهنگ فارسی معین