جدول جو
جدول جو

معنی قثاثی - جستجوی لغت در جدول جو

قثاثی
(قَ ثی ی)
نسبت است به قثاث. (انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
قثاثی
(قَ ثی ی)
ابن فمومی بن تملک بن عبدی بن فدعی بن مهره از فرزندان رهنین بن قرصم بن جعفل بن قثاث قثاثی که به رسول خدا وارد شد، و پیغمبر مقدمش را ازآنجا که از راه دور آمده بود گرامی داشت. طبری از او یاد کرده و گوید: رهنین بن فرصم. (انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ ثی ی)
نامی از نامهای اسبان و از جمله نام اسب پسران حارث بن مالک بن عمرو که ایشان را حبطات گفتندی.
لغت نامه دهخدا
(ذَ)
گرد کردن مال. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(قَ ثَ)
گروه. (منتهی الارب) (آنندراج). قثیثه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(قَ ثی ی)
منسوب است به قباث بن حلیم بن سعید بن جابر اسدی. (سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(قَ ثی ی)
عمر بن حفص مکنی به ابوحفص از محدثان است. وی از مردم بلخ است و از اسحاق بن ابراهیم خرطلی و سویدبن سعید و قطر بن حمادبن وافدر روایت شنیده و عبدالله بن محمد بن علی از او حدیث شنیده است. (انساب سمعانی). با استفاده از علم حدیث، محدثان در تاریخ اسلام به تدریج قواعدی برای بررسی صحت روایت ها تدوین کردند. این افراد به عنوان نگهبانان سنت نبوی، همواره در تلاش بودند تا احادیث پیامبر اسلام و اهل بیت را با دقت تمام از تحریف های احتمالی محافظت کنند. وجود این محدثان باعث شد که منابع حدیثی معتبر همچون ’صحیح بخاری’ و ’صحیح مسلم’ به منابعی معتبر در دنیای اسلام تبدیل شوند.
لغت نامه دهخدا
(قِ / قَ)
نام جد فرهین بن قرضم که پیش رسول صلی اﷲ علیه و سلم به رسولی آمد و محدثان آن را به فتح خوانند. (منتهی الارب) ، تیره ای است از مهره. (انساب سمعانی). رجوع به قثاثی شود
لغت نامه دهخدا
(قُ)
رخت. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(قَثْ ثا)
سخن چین. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قثاث
تصویر قثاث
رخت کالا سخن چین
فرهنگ لغت هوشیار