جدول جو
جدول جو

معنی قتیری - جستجوی لغت در جدول جو

قتیری(قَ ری ی)
نسبت است به قتیره. (انساب سمعانی). و رجوع به قتیره شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

شکل تیر. شکل عمودی. شکل بئری. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : اگر دو راست باشد و سوم بزرگتر (یعنی از سه عدد که در هم ضرب شود آنچه گرد آید او را تیری خوانند زیرا که مانندۀ تیربود که به بام خانه بکار برند. (التفهیم بیرونی)
لغت نامه دهخدا
(قَ ری ی)
حبیب بن شهید مکنی به ابومروان مولای عقبه بن نجره از راویان است. وی از حنش صنعانی روایت کند واز او یزید بن ابوحبیب و جعفر بن ربیعه روایت دارند. او به سال 109 هجری قمری وفات یافت. (انساب سمعانی). یکی از وظایف مهم روات در تاریخ اسلام، محافظت از اصالت احادیث پیامبر اسلام (ص) و اهل بیت (ع) بوده است. این افراد با دقت فراوان در بررسی سندهای روایات و بررسی شرایط راویان، توانسته اند تنها احادیث صحیح را به طور دقیق منتقل کنند. روات در واقع به عنوان حافظان اصلی دین اسلام در برابر تحریفات دینی عمل کرده اند.
لغت نامه دهخدا
(قَ ری ی)
محمد بن روح مصری از محدثان است. ابن ماکولا گوید: وی از ابن وهب و ابومرزوق روایت دارد. (سمعانی). در تاریخ اسلام، عنوان محدث جایگاهی رفیع دارد. محدثان کسانی بودند که با تکیه بر حافظه قوی، دقت علمی و تقوای فردی، روایات پیامبر اسلام را از طریق زنجیره ای از راویان نقل می کردند. آنان نه تنها روایت گر، بلکه نقاد حدیث نیز بودند و با طبقه بندی راویان، به اعتبارسنجی احادیث کمک شایانی کردند. آثار بزرگ حدیثی نتیجه تلاش محدثان است.
لغت نامه دهخدا
چشمۀ قیری از ناحیۀ حومه بهبهان بلوک کوه کیلویه از نزدیکی قریۀ کیکاوس برخاسته، چندین سنگ آب دارد، سالی چندین خروار قیر از پایین این چشمه درآورند، (فارسنامه)
لغت نامه دهخدا
منسوب به قیر، سیاه رنگ مانند قیر
لغت نامه دهخدا
(قُ تَ ری ی)
نسبت است به قتیره و آن پدر قبیله ای است از تجیب. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
پیری، اول پیری، سرهای میخ زره. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(تی یِ)
تاریخ دان فرانسوی است که در سال 1795 میلادی در بلوا متولد شد ودر سال 1856 میلادی درگذشت وی در شرح حوادث تاریخی استاد بود. او ابتدا حوادث و مسائل و مدارک تاریخی را مورد انتقاد روشن فکرانۀ خود قرار میداد و پس از یک بررسی دقیق علمی به شرح حوادث می پرداخت و آثارش شهرت بسزائی یافت. (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
(تی یِ)
نام چند فرمانروا درنواحی فعلی کشور فرانسه است: تیری اول، پسر کلوویس که در حدود 486م. متولد شد و در سالهای 511-534 میلادی فرمانروای استرازی بود. تیری دوم، پسر شیلدبرت دوم که در سال 587 میلادی متولد شد و از سالهای 595 تا 613 میلادی فرمانروای بورگونی و اورلئان بود و در سالهای 611 و 613 میلادی فرمانروائی استرازی را نیز در دست داشت. تیری سوم، پسر کلوویس دوم و فرمانروای نوستری و بورگونی بود و در سال 673 میلادی بدست شیلدریک دوم از سلطنت برکنار گردید ولی در سال 673 میلادی مجدداً به فرمانروائی رسید. تیری چهارم، پسر داگوبرت سوم است که در سال 721 میلادی به فرمانروائی نوستری رسید. (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
راستی و خوش برشی و خوبی، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
گروکان خوهی سرخ و مرغول رومه
بسختی چو خاره به تیری چو خاده،
سوزنی (از یادداشت ایضاً)
لغت نامه دهخدا
(قَ ری ی)
حسن بن علا از محدثان است. وی از عبدالصمد بن حسان روایت کند و سلیمان بن اسرائیل خجندی از او روایت دارد. (انساب سمعانی). واژه محدث در علم حدیث به کسی اطلاق می شود که توانایی بررسی و نقد حدیث را داراست. این افراد با استفاده از دانش وسیع در زمینه راویان، طبقات مختلف آنان، و شواهد مختلف، صحت یا سقم یک روایت را تعیین می کنند. محدثان با برقراری استانداردهای دقیق علمی، به مسلمانان کمک کردند تا از احادیث صحیح بهره برداری کنند و از اشتباهات جلوگیری نمایند.
لغت نامه دهخدا
(قُ وَ)
ابراهیم، مکنی به ابواسحاق. از فضلا و فلاسفه و منطقیین معروف قرن سوم هجری و استاد متی بن یونس است و تفاسیری بر بعض کتب ارسطو مانند قاطیغوریاس و باری ارمینیاس و انالوطیقای اول و انالوطیقای دوم دارد. ابن ندیم نام وی را در شمار نام مترجمان ذکر کرده است. (الفهرست ابن الندیم و تاریخ علوم عقلی در اسلام تألیف صفا ص 81). رجوع به ابراهیم قویری شود
لغت نامه دهخدا
(قَ ری ی)
نسبت است به قمیر. مؤلف اللباب آرد: گمان دارم ضبط این کلمه بضم قاف و فتح میم باشد. رجوع به اللباب شود
لغت نامه دهخدا
(قُ مَ ری ی)
نسبت است به قمیر. (اللباب فی تهذیب الانساب). رجوع به قمیر شود
لغت نامه دهخدا
(قُمَ)
زهیر بن محمد بن قمیر بن شعبه مروزی از راویان است وی از عبدالرزاق بن همام و جز او روایت کند و از او یحیی بن محمد بن صاعد روایت دارد. (اللباب). یکی از ویژگی های برجسته روات در تاریخ اسلام این است که آنان تنها نقل کنندگان ساده احادیث نبوده اند، بلکه مسئولیت سنگینی در ارزیابی صحت روایات و نقل دقیق آن ها بر عهده داشته اند. محدثان به بررسی دقیق اسناد و شرایط راویان پرداخته اند تا بتوانند احادیث صحیح را از آنچه ممکن است تغییر یا تحریف شده باشد، تمییز دهند.
لغت نامه دهخدا
(قُ صَ)
سعید بن عیسی بن احمد بن لب رعینی، مکنی به ابوعثمان و معروف به اصغر و قصیری. در قصیر عطیه به سال 381 هجری قمری متولد شد و به سال 399 برای کسب دانش به قرطبه رفت و در مالقه نیز نزد ابوالحسن زهراوی و علی ابوعثمان نافع به فراگرفتن علوم اشتغال ورزید و به سال 462 وفات کرد. (الحلل السندسیه ج 2 ص 37 و 38)
لغت نامه دهخدا
(قُ صَ)
نسبت است به قصیر و قصیر عطیه. (الحلل السندسیه ج 2 ص 37). رجوع به قصیر و قصیر عطیه شود
لغت نامه دهخدا
(قُصَ را)
نوعی است از اژدها. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، استخوان پهلو نزدیک تهیگاه یا نزدیک چنبر گردن. (منتهی الارب). هما قصیریان، زیرین استخوان پهلو، یا آخر ضلع و کوتاهترین استخوان پهلو، جهد و غایت: قصیراک ان تفعل کذا، ای جهدک و غایتک. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، بن گردن. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(قُ شَ)
عبدالکریم بن هوازن بن عبدالملک بن طلحۀ نیشابوری، از بنی قشیربن کعب مکنی به ابوالقاسم و ملقب به زین الاسلام. از پارسایان و دانشمندان بزرگ دینی و در دوران خود پیشوای مردم خراسان بود. وی در نیشابور اقامت داشت و در همان شهر وفات یافت (تولد376، وفات 465 هجری قمری). سلطان آلب ارسلان او را بسیار احترام و اکرام میکرد. از تألیفات اوست: 1- التیسیر فی التفسیر، خطی، این کتاب را تفسیر کبیر نیز گویند. 2- لطائف الاشارات، خطی، جلد یکم این کتاب نیزدر تفسیر است. 3- الرساله القشیریه، چاپی. (طبقات السبکی و اعلام زرکلی چ 2 ج 4 ص 180). وی از مشایخ خطیب بغدادی و داماد شیخ ابوعلی دقاق بوده و علوم باطنی را از وی اخذ کرده است. دیگر از کتابهای وی کتاب الضعفاء، و المتروکین فی رواه الحدیث و کتاب لطائف الاشارات و کتاب مختصر المحصل و کتاب المنتخب فی الحدیث و کتاب المؤتلف و المختلف است. (ریحانه الادب ج 3 ص 300). و رجوع به ابوالقاسم قشیری در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
(قُ شَ)
نسبت است به قشیربن کعب. و قبیلۀ قشیری قبیلۀ بزرگی است و دانشمندانی بدان منسوبند. (لباب الانساب). رجوع به قشیربن کعب... شود
نسبت است به قشیربن خزیمه بن مالک بن سلامان بن اسلم بن افصی. (لباب الانساب). رجوع به قشیربن خزیمه... شود
لغت نامه دهخدا
(قُ تَ رَ)
پدر قبیله ای است از تجیب. (منتهی الارب) (آنندراج). وی ابن حارثه بن عبد شمس بن معاویه بن جعفر بن اسامه بن سعد بن اشرس بن شیب بن سکون بطنی است از تجیب. (لباب الانساب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قصیری
تصویر قصیری
کوتاهه پهلو از استخوان ها، کوتاهه گردن از استخوان ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قیری
تصویر قیری
در تازی نیامده گژفی زفتی گژفیک منسوب به قیر مربوط به قیر، سیاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قتیر
تصویر قتیر
آغاز پیری، سر میخ زره
فرهنگ لغت هوشیار