جدول جو
جدول جو

معنی قتیر - جستجوی لغت در جدول جو

قتیر
آغاز پیری، سر میخ زره
تصویری از قتیر
تصویر قتیر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تقتیر
تصویر تقتیر
نفقه را بر عیال تنگ کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقتیر
تصویر تقتیر
نفقه را بر عیال تنگ گرفتن، عیال و اولاد را در تنگی معیشت قرار دادن، در دادن نفقه بخیلی کردن، برانگیختن بوی مانند بوی بریانی، گوشت پخته، استخوان و بخور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تقتیر
تصویر تقتیر
((تَ))
در دادن نفقه به عیال و اولاد سخت گرفتن، بو بلند کردن از غذا، گوشت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قدیر
تصویر قدیر
(پسرانه)
توانا، قادر، از نامهای خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پتیر
تصویر پتیر
رزمه و بقچه ای که جامه در آن نهند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ختیر
تصویر ختیر
ترفند کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ستیر
تصویر ستیر
پوشیده، مستور سیر، 61 مثقال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کتیر
تصویر کتیر
زمین شوره، شوره زار، سراب، برای مثال چون زمین کتیر کاو از دور / همچو آب آید و نباشد آب (منطقی - شاعران بی دیوان - ۲۰۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قریر
تصویر قریر
آنکه چشمش به شادی روشن شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قصیر
تصویر قصیر
کوتاه، کم ارتفاع، مقابل بلند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ستیر
تصویر ستیر
مستور، پوشیده، برای مثال ور درآید محرمی دور از گزند / برگشایند آن ستیران روی بند (مولوی - ۱۳۱)، عفیف، پاک دامن، پارسا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قدیر
تصویر قدیر
از نام ها و صفات باری تعالی، دارای قدرت، توانا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عتیر
تصویر عتیر
آماده، تنومند
فرهنگ لغت هوشیار
زاخورش زن کم خور، مرد کم خور، ابریشم جوش دیده پیله جوش دیده، خوبروی، خوار: مرد، نیزه کهنه، کنه از خرفستران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قتیل
تصویر قتیل
کشته شده، مقتول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قتور
تصویر قتور
زفت: مرد تنگ گرفتن بر زن و فرزند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قتار
تصویر قتار
بوی دیگ افزار، بوی بریانی، بوی استخوان سوخته، بوی مشک بید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدیر
تصویر قدیر
دارای قدرت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قصیر
تصویر قصیر
کوتاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قشیر
تصویر قشیر
پوست کنده، پاک باخته درزندگی
فرهنگ لغت هوشیار
خنک سرد. یا چشم (مردم مردمک عین) قریر. چشم خنک کرده: بر روی ملک دیده ای بصیر است و در دیده دولت مردمی قریر
فرهنگ لغت هوشیار
از کاپور پارسی شکوفه خرما، گژف گیاهی (قفرالیهود) از گیاهان سبد، کندو، نان بی خورش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قعیر
تصویر قعیر
دورتک گود
فرهنگ لغت هوشیار
مصغر قمر ماهک شهری در هند که یلنجوج (عودهندی عودقماری) ازآنجاآورند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ستیر
تصویر ستیر
((س تِ))
استیر، یک چهارم من
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ستیر
تصویر ستیر
((سَ))
کسی که عیب و خطای دیگری را می پوشاند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قریر
تصویر قریر
((قَ رِ))
روشن، خنک، سرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قدیر
تصویر قدیر
((قَ))
توانا، یکی از نام های خداوند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قتیل
تصویر قتیل
((قَ))
کشته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قصیر
تصویر قصیر
((قَ))
کوتاه، جمع قصار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کتیر
تصویر کتیر
((کَ تِ))
شوره زار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قعیر
تصویر قعیر
بسیار گود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ستیر
تصویر ستیر
واحد وزنی سیر، برای مثال زهی بر کمان استش از چرم شیر / یکی تیر، پیکان او ده ستیر (فردوسی - ۳/۱۸۷)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قتیل
تصویر قتیل
مقتول، کشته شده
فرهنگ فارسی عمید