- قتیر
- آغاز پیری، سر میخ زره
معنی قتیر - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نفقه را بر عیال تنگ کردن
نفقه را بر عیال تنگ گرفتن، عیال و اولاد را در تنگی معیشت قرار دادن، در دادن نفقه بخیلی کردن، برانگیختن بوی مانند بوی بریانی، گوشت پخته، استخوان و بخور
رزمه و بقچه ای که جامه در آن نهند
ترفند کار
پوشیده، مستور سیر، 61 مثقال
زمین شوره، شوره زار، سراب، برای مثال چون زمین کتیر کاو از دور / همچو آب آید و نباشد آب (منطقی - شاعران بی دیوان - ۲۰۰)
آنکه چشمش به شادی روشن شود
کوتاه، کم ارتفاع، مقابل بلند
مستور، پوشیده، برای مثال ور درآید محرمی دور از گزند / برگشایند آن ستیران روی بند (مولوی - ۱۳۱) ، عفیف، پاک دامن، پارسا
از نام ها و صفات باری تعالی، دارای قدرت، توانا
آماده، تنومند
زاخورش زن کم خور، مرد کم خور، ابریشم جوش دیده پیله جوش دیده، خوبروی، خوار: مرد، نیزه کهنه، کنه از خرفستران
کشته شده، مقتول
زفت: مرد تنگ گرفتن بر زن و فرزند
بوی دیگ افزار، بوی بریانی، بوی استخوان سوخته، بوی مشک بید
دارای قدرت
کوتاه
پوست کنده، پاک باخته درزندگی
خنک سرد. یا چشم (مردم مردمک عین) قریر. چشم خنک کرده: بر روی ملک دیده ای بصیر است و در دیده دولت مردمی قریر
از کاپور پارسی شکوفه خرما، گژف گیاهی (قفرالیهود) از گیاهان سبد، کندو، نان بی خورش
دورتک گود
مصغر قمر ماهک شهری در هند که یلنجوج (عودهندی عودقماری) ازآنجاآورند
بسیار گود
واحد وزنی سیر، برای مثال زهی بر کمان استش از چرم شیر / یکی تیر، پیکان او ده ستیر (فردوسی - ۳/۱۸۷)
مقتول، کشته شده