جدول جو
جدول جو

معنی قتیبه - جستجوی لغت در جدول جو

قتیبه(قُ تَ بَ)
ابن مسلم باهلی وی در زمان عبدالملک بن مروان (65 -85 ه. ق.) از طرف حجاج بن یوسف به حکومت خراسان منصوب شد. حجاج به سال 85 یزید بن مهلب را از خراسان معزول کرد و خراسان قتیبه بن مسلم را داد. در زمان ولید بن عبدالملک مروان قتیبه از خراسان به ترکستان رفت و سکندریه را با جنگ گرفت و به سال 87 از آنجا خواستۀفراوان آورد و بتان زرین و سیمین و از آن جمله بت زرین بود دویست و پنجاه هزار مثقال، همه بتان را بگداخت و بر لشکر بخش کرد بعد از آن بخارا و سمرقند و سغد و جاج و فرغانه که شهرستان آن را کاشان خوانند و خوارزم و دیگر ولایات ترک در فرمان خود آورد و به خراسان آمد و مرو دارالملک ساخت. در زمان سلیمان بن عبدالملک قتیبه با قوم کاشعر تمیمی به جزیت صلح کرد و بر سلیمان عاصی شد و لشکر بر او بیرون آمدند وکیعبن ابی شوریر تمیمی را بر خود امیر کردند وکیع با قتیبه جنگ کرد و کشته شد و از آن همه لشکر که با او بودند یک کس بیش نرست. سلیمان در عراقین و خراسان و ترکستان با قتیبه جنگ کرد. قتیبه در ترکستان فتح ها کرد و قلاع و بلاد مسخر گردانید و فتح گرگان و طبرستان که هیچ پادشاه از اکاسره و خلفای اسلام را دست نداده بود او رامیسر شد و چندان خواسته یافت که هزار هزار دینار زرسرخ خمس آن بود و در این معنی نامه ای به سلیمان می نوشت. وزیرش صالح بن عبدالله گفت ذکر مبلغ مکن مبادا بر تو حجت نشیند. وی بنوشت و بعد از مرگ سلیمان از آن زحمت دید. (تاریخ گزیده چ لندن ص 272، 273، 276، 277، 839). دوران خلافت عبدالملک و حکومت عمال ستم پیشۀ او یعنی حجاج بن یوسف ثقفی و قتیبه بن مسلم باهلی زمان شدت تعصب عربی و دورۀ محنت و خواری مسلمین غیرعرب است، مظالم بیست سالۀ حجاج و خونریزیها و خانمانسوزیهای قتیبه در خراسان و ماوراءالنهر تسلط عربی یعنی بنی امیه را که هنوز درست در این نواحی ریشه ندوانیده بود قوت داد و بسیاری از ایرانیها و آثار و کتب ایشان را یا به اسم ملت پرستی و ایران دوستی و یا بنام طرفداری از مخالفین بنی امیه نابود ساخت. (خاندان نوبختی تألیف عباس اقبال ص 63 و 64). و رجوع شود به احوال و اشعار رودکی سمرقندی ص 254، 255، 256، 257، 258
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کتیبه
تصویر کتیبه
نوشته، نوشته ای که بر بالای در یا دیوار عمارت روی سنگ یا کاشی نقش شده باشد، جمع کتائب، دسته ای از لشکر، سواره یا پیاده
فرهنگ فارسی عمید
(قُ تَ رَ)
پدر قبیله ای است از تجیب. (منتهی الارب) (آنندراج). وی ابن حارثه بن عبد شمس بن معاویه بن جعفر بن اسامه بن سعد بن اشرس بن شیب بن سکون بطنی است از تجیب. (لباب الانساب)
لغت نامه دهخدا
(قُ صَ بَ)
یوم قصیبه، روزی است تاریخی مر عمرو بن هند را بر تمیم. (مجمع الامثال میدانی)
لغت نامه دهخدا
(قَ بَ)
بنت زید. از صحابیان است. (منتهی الارب). صحابه کسانی هستند که با حضرت محمد (ص) زیسته اند، تعالیم او را به خوبی درک کرده اند و در مسیر نشر دین اسلام کوشیده اند. شناخت ویژگی های اخلاقی و تاریخی این افراد برای پژوهشگران اسلامی اهمیت بسزایی دارد. واژه ’صحابی’ نشان دهنده نزدیکی معنوی و تاریخی با پیامبر است.
بنت عبدالله بن وهب. از تابعان است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(قُ رَ بَ)
بنت محمد بن ابوبکر صدیق رضی الله عنه است. و گروهی او را قرینه خوانند ولی قریبه درست است. (اللباب فی تهذیب الانساب). رجوع به قرینه شود
لغت نامه دهخدا
(قَ بَ)
شتر با قتب. (منتهی الارب). شتر با قتب که خوی گیر باشد. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(قَ بَ)
دستۀ موی پیچیده. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، میان دو پیوند نی. (منتهی الارب). انبوبه. (اقرب الموارد). ج، قصائب. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قصیبه
تصویر قصیبه
بندنی، دسته موی چیده، گیسوی بافته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قطیبه
تصویر قطیبه
شیر در هم، گروه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کتیبه
تصویر کتیبه
نوشته ای که بر بالای دیوار یا کاشی نقش شده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کتیبه
تصویر کتیبه
((کَ بِ))
دسته ای از لشگر، سنگ نبشته، جمع کتایب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کتیبه
تصویر کتیبه
نبشته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کتیبه
تصویر کتیبه
نقشٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از کتیبه
تصویر کتیبه
Inscription
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کتیبه
تصویر کتیبه
inscription
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از کتیبه
تصویر کتیبه
inscrição
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کتیبه
تصویر کتیبه
کتیبہ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از کتیبه
تصویر کتیبه
শিলালিপি
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از کتیبه
تصویر کتیبه
จารึก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از کتیبه
تصویر کتیبه
maandishi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از کتیبه
تصویر کتیبه
铭文
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از کتیبه
تصویر کتیبه
銘文
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از کتیبه
تصویر کتیبه
Inschrift
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کتیبه
تصویر کتیبه
כְּתִיבָה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از کتیبه
تصویر کتیبه
비문
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از کتیبه
تصویر کتیبه
prasasti
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از کتیبه
تصویر کتیبه
inscriptie
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از کتیبه
تصویر کتیبه
iscrizione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از کتیبه
تصویر کتیبه
inscripción
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کتیبه
تصویر کتیبه
напис
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کتیبه
تصویر کتیبه
надпись
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کتیبه
تصویر کتیبه
napis
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کتیبه
تصویر کتیبه
शिलालेख
دیکشنری فارسی به هندی