جدول جو
جدول جو

معنی قبیصی - جستجوی لغت در جدول جو

قبیصی(قَ صی ی)
عبدالعزیز از دانشمندان و ستاره شناسان است که به سال 967 میلادی وفات یافت. وی با نوشتن کتاب خود ’المدخل الی صناعه احکام النجوم’ که آن را به سیف الدوله حمدانی در حلب هدیه کرد مشهور گردید. دانشمندان اروپائی این کتاب را بزبانهای خود برگردانده اند. (ذیل المنجد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خَ)
فخرالدین عبدالله بن فضل الله الخبیصی. متوفی 1050 هجری قمری (از هدیه العارفین ج 1 ص 650) او راست: ’التذهیب فی شرح التهذیب’ در علم منطق. کتاب تهذیب کتابی است مختصردر منطق از آن سعدالدین التفتازانی این کتاب در هامش حاشیه ای که عطار در شرح التهذیب نوشته در بولاق بسال 1296 هجری قمری چاپ شده است. (از معجم المطبوعات)
لغت نامه دهخدا
(قُبْ بَ طا)
شکرینه. (منتهی الارب) (آنندراج). رجوع به قبیده و قبیط و قبیطاء و قباط شود
لغت نامه دهخدا
(قُبْ بی)
دهی است نزدیک سرمن رای. (آنندراج) (منتهی الارب) (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(قَ صَ)
خاک فراهم کرده شده، تودۀ سنگریزه ها، آنچه به سر انگشتان گرفته شود. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(قَ صَ)
ابن ذویب از صحابیان است. (منتهی الارب). صحابی در فرهنگ اسلامی به کسانی گفته می شود که سعادت دیدار پیامبر اسلام را داشته اند و به دین اسلام گرویده اند. این عنوان تنها با دیدار ظاهری حاصل نمی شود، بلکه شرط آن، ایمان و ماندن بر آن تا زمان مرگ است. صحابه نقشی کلیدی در تدوین و تبیین تعالیم اسلامی داشتند.
ابن مهلب از احمقان طائفۀ ازد است. وی ملخی را دید که پرواز میکند گفت: از اینها نهراسید و روزی میگفت: رأیت غرفه فوق بیت و غلام خود را گفت: اذهب الی بیاض الملأ. (عیون الاخبار ج 2 ص 45)
لغت نامه دهخدا
(قِ بِصْ صا)
دویدگی تیز و سخت. (منتهی الارب). دویدگی تیز و تند و سخت. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قبیطی
تصویر قبیطی
کبیتا قمیطا
فرهنگ لغت هوشیار
قیسی بنگرید به قیسی یکی ازانواع زردالو که بسیار شیرین و مطبوع است و در اطراف دماوند فراوان است: دانه قیسی را اگر مغزش را تنها در زمین بکاری چیزی نروید. چون با پوست بهم بکاری بروید. پس دانستم که صورت نیز در کارست. نماز نیز در باطن است، زردآلوی خشک شده و برگه زردالو که به نام کشته و برگه نیز نامیده می شود، شفتالوی خشک شده، زردالویی که خشک کنند و مغز بادام یا هسته زردالوآگین و حشواو کنند
فرهنگ لغت هوشیار