جدول جو
جدول جو

معنی قبرکن - جستجوی لغت در جدول جو

قبرکن
کسی که برای مردگان قبر می کند، کنندۀ قبر، گورکن
تصویری از قبرکن
تصویر قبرکن
فرهنگ فارسی عمید
قبرکن
(پَ رَ / رِ / پَرْ رَ / رِ)
گورکن. حفار. کسی که حفر گور میکند. (ناظم الاطباء). آنکه قبر کند. (آنندراج). لاحد
لغت نامه دهخدا
قبرکن
گورکن، کننده قبر
تصویری از قبرکن
تصویر قبرکن
فرهنگ لغت هوشیار
قبرکن
حفار، گورکن، لاحد
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قَ کَ)
زمینی را گویند که آن را آب یا سیلاب کند، ودر هر جای از آن قدری آب ایستاده باشد، جوی را نیز گویند که آن را نو احداث کرده یا کنده باشند. (آنندراج). رجوع به فرکن و فرکند شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از قبرکنی
تصویر قبرکنی
شغل و عمل قبرکن گورکنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قبر کن
تصویر قبر کن
گور کن
فرهنگ لغت هوشیار
روستایی از دهستان چلند شهرستان نوشهر، دیگ بزرگ مسی که در مجالس (عروسی و عزا) استفاده می شود، بهرکر
فرهنگ گویش مازندرانی