از امرای لشکر مغول است. امیر ارغون پس از فراگرفتن خط ایغوری در کودکی بحضور قاآن رفت و قاآن را روزبروز نظر تربیت بدو بیشتر می افتاد درهمان کودکی او را با قبان بهم به ختای فرستاد و یکچندی آنجا بود. (جهانگشای جوینی چ لیدن ج 2 ص 242)
از امرای لشکر مغول است. امیر ارغون پس از فراگرفتن خط ایغوری در کودکی بحضور قاآن رفت و قاآن را روزبروز نظر تربیت بدو بیشتر می افتاد درهمان کودکی او را با قبان بهم به ختای فرستاد و یکچندی آنجا بود. (جهانگشای جوینی چ لیدن ج 2 ص 242)
نام شهری است. (ناظم الاطباء). شهری است به آذربیجان. (منتهی الارب). این شهر نزدیک تبریز است و میان تبریز و بیلقان واقع شده است. (معجم البلدان) ، شهری است از ارّان و از وی پنبه نیک خیزد. (حدود العالم)
نام شهری است. (ناظم الاطباء). شهری است به آذربیجان. (منتهی الارب). این شهر نزدیک تبریز است و میان تبریز و بیلقان واقع شده است. (معجم البلدان) ، شهری است از ارّان و از وی پنبه نیک خیزد. (حدود العالم)
پایان کار. (منتهی الارب). عاقبت و سرانجام. (از اقرب الموارد) ، آخر هر چیز: جاء فی عقبان الشهر، او وقتی آمد که همه ماه گذشته بود. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، جمع واژۀ عقاب. (منتهی الارب) (غیاث اللغات) (آنندراج). رجوع به عقاب شود
پایان کار. (منتهی الارب). عاقبت و سرانجام. (از اقرب الموارد) ، آخر هر چیز: جاء فی عقبان الشهر، او وقتی آمد که همه ماه گذشته بود. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، جَمعِ واژۀ عُقاب. (منتهی الارب) (غیاث اللغات) (آنندراج). رجوع به عقاب شود
نام مرغی. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد). نام مرغی، و به قول ابن درید معرب از نبطی است. (از المعرب جوالیقی ص 204 و ذیل آن)
نام مرغی. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد). نام مرغی، و به قول ابن درید معرب از نبطی است. (از المعرب جوالیقی ص 204 و ذیل آن)
مصدر به معانی رقبه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). مصدر به معنی رقابه. (ناظم الاطباء). چشم داشتن. (المصادر زوزنی) (دهار) (تاج المصادر بیهقی) (آنندراج). انتظار کردن. (آنندراج). راه نگاه داشتن. (المصادر زوزنی). رجوع به رقابه و رقبه در معنی مصدری شود، نگهبانی کردن چیزی را، رسن در گردن کسی انداختن. (آنندراج)
مصدر به معانی رِقبَه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). مصدر به معنی رَقابَه. (ناظم الاطباء). چشم داشتن. (المصادر زوزنی) (دهار) (تاج المصادر بیهقی) (آنندراج). انتظار کردن. (آنندراج). راه نگاه داشتن. (المصادر زوزنی). رجوع به رقابه و رقبه در معنی مصدری شود، نگهبانی کردن چیزی را، رسن در گردن کسی انداختن. (آنندراج)
جمع واژۀ عقاب. (اقرب الموارد). ج ، عقبان که آن جمع عقاب باشد. (از منتهی الارب). رجوع به عقاب شود، جمع واژۀ عقاب که به معنی شکنجه و عذاب است. (غیاث اللغات) (آنندراج)
جَمعِ واژۀ عُقاب. (اقرب الموارد). ج ِ، عُقبان که آن جمع عُقاب باشد. (از منتهی الارب). رجوع به عُقاب شود، جَمعِ واژۀ عِقاب که به معنی شکنجه و عذاب است. (غیاث اللغات) (آنندراج)